مومیایی‌كردن حیوانات | آرمان ملی


امروزه دیگر طولانی‌بودن یك رمان هیچ نقشی در موفقیت آن ندارد. از طرفی شما هاروكی موراكامی و پیتر ناداس را دارید كه سال‌ها در سكوت به سر می‌برند، سپس به یكباره با هزاران صفحه‌ قطور همه‌جا را تصرف می‌كنند. در مقابل سزار آیرا [César Aira]، نویسنده‌ آرژانتینی، كتاب‌هایی را منتشر می‌كند كه هرچند فقط یك‌دهم حجم كتاب‌های موراكامی و ناداس را دارند، اما همچنان می‌توانند شما را به فكر فروببرند و مغزتان را به چالش بكشند.

خلاصه کتاب معرفی وارامو» [Varamo]  سزار آیرا [César Aira]

«وارامو» [Varamo] مانند دیگر آثار آیرا جذاب و شگفت‌انگیز است و نثری ساده و روان دارد كه بدون اشاره‌ مستقیم به اوج رسیده و صحنه‌های زیبای داستان را خلق می‌كند. «وارامو»، داستان یك بعدازظهر و عصر زندگی شخصی میانسال با همین نام را به تصویر می‌كشد كه جیره‌خوار دولت است. داستان سال 1923 در كولون، یكی از شهرهای پاناما كه در مدخل ورودی كانال كارائیب قرار دارد، رخ می‌دهد، درست نُه‌سال پس از ساخت كانال.

در این‌جا خط داستان است كه هم اهمیت ویژه‌ای دارد و هم به اصل موضوع نزدیك است. روزی وارامو قبل از ترك اداره و رفتن به خانه‌ای كه با مادر چینی خود در آن زندگی می‌كند، حقوق ماهیانه‌اش را كه تماما اسكناس تقلبی بود، دریافت می‌كند. او وقتی متوجه تقلبی‌بودن اسكناس‌ها می‌شود از ترس اینكه مبادا به‌خاطر داشتن پول غیرمجاز به دست پلیس بیفتد، دچار ترس و اضطراب می‌شود. وارامو یك ماه گرسنگی كشیده، اما بااین‌حال برای پشت سر گذاشتن این شرایط سخت و آرام‌كردن خود به سرگرمی‌اش كه مومیایی‌كردن است پناه می‌برد. او می‌خواهد یك ماهیِ درحال نواختن پیانو درست كند، برای این‌ كار ماهی را به اسید تارتاریك، چسب چوب نجاری، روغن مو و زاج آغشته می‌كند، اما مادرش همان ماهی آغشته به این مواد را برای شامشان می‌پزد.

وارامو پس از شام طبق عادت همیشگی‌اش قدم‌زنان به سمت كافه‌ محل می‌رود و مثل همیشه همان صداهایی كه حاوی كُدها و عبارت‌های بی‌معنا بودند، به گوشش می‌خورد. او سر راهش شاهد تصادف اتومبیلی با خزانه‌دار دولت است. پس از آن وارد خانه‌ نامزد راننده‌ خزانه‌دار می‌شود و در طول زمان پرتنشی كه در خانه‌ او به‌سر می‌برد، داخل اتاقی كه پزشك تلاش می‌كند خزانه‌دار را در آن زنده نگه دارد، بخشی از مكالماتی را كه پیرامون قاچاق و بازار سیاه چوب‌های گلف هستند می‌شنود. در ادامه نسخه‌ای از كُدها و عبارت‌های عجیب‌وغریب به او داده می‌شود كه برایش بسیار آشنا هستند، این كُدها كه همگی به قاچاق چوب‌های گلف مربوط می‌شدند، همان عبارت‌های بی‌معنایی بودند كه پیش از این وارامو آنها را به لطف سیلندر گرامافونی كه در نزدیكی پنجره‌ باز اتاق قرار داشت، شنیده بود.

بالاخره وارامو به مقصد می‌رسد: «جلوتر از او، در انتهای خیابان كافه مثل یك لعل سرخ می‌درخشد.» وارامو با سه ناشر كتاب ملاقات می‌كند. (به‌نظر می‌رسد كولون به قطب بین‌المللی پخش و توزیع داستان‌های غیرمجاز تبدیل شده.) هر سه ناشر غیرمجاز قصد داشتند مجموعه‌‌های خود را با داستان‌های سطحی و بازاری رونق ببخشند. آنها وارامو را ترغیب می‌كنند، كتابی درباره‌ مومیایی‌كردن بنویسد و دستمزدی دقیقا برابر با حقوق ماهیانه‌اش به او پیشنهاد می‌دهند. وارامو به خانه می‌رود و با ترتیبی تصادفی و در خطوطی با طول‌های نامنظم شروع به رونویسی‌كردن از روی كُدها و همچنین تمام چیزهایی می‌كند كه در آن بعدازظهر از زمان ترك محل كارش در جیب قرار داده بود و ما در طول داستان شاهد آنها بودیم و به‌این شكل كمابیش سبك جدیدی از ادبیات را ابداع می‌كند. این دست‌نوشته چاپ و به «شاهكار معروف شعر مدرن آمریكای مركزی» تبدیل می‌شود. شاهكاری كه عنوان بی‌ربط «سرود كودك پاك» را روی آن گذاشتند.

كتاب را كه می‌خوانید در بخشی از اواسط داستان آن‌جایی‌كه راوی وارد می‌شود در‌می‌یابید كه داستان «سرود كودك پاك» نیست. هرچند كه نوشتن داستان برای آیرا بسیار آسان است، اما این كتاب درواقع یك تاریخ ادبیات است، بازسازی روز وارامو براساس اطلاعاتی كه از شعر به دست می‌آید. نویسنده می‌گوید: «اگرچه این كتاب به شكل رمان درآمده، اما درحقیقت تاریخ ادبیات است نه داستان» و در ادامه توضیح می‌دهد كه چرا «سبك غیرمستقیم آزاد» كه مناسب داستان‌نویسی است به‌عنوان یك فرم غیرداستانی استاندارد برای شرح وقایع كتاب به‌كار رفته است.

كتاب‌های آیرا بیشتر مانند داستان‌های طولانی هنگام خواب یا داستان‌های جمعی هستند كه راوی سعی می‌كند آن را از طریق نظرات سازنده شخصیت‌های عادی پیش ببرد، با‌این‌حال خواننده تمام مدت به او اعتماد می‌كند. آیرا منطقی وارونه را در داستان خود پیش می‌گیرد، او ابتدا خزانه‌داری را در شهر كولون خلق می‌كند، سپس شخصیت‌های داستان خود را وادار می‌كند بدون دلیل به این فكر كنند كه چرا باید وزارت‌خانه‌های دولتی در شهری مثل كولون باشند كه پایتخت نیست.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...