«شهر خدا» [the city of God] یکی از مهمترین آثار فکری عالم مسیحیت است و نه تنها در کلام و الهیات کلیسا، بلکه در تاریخ نگاری و فلسفه غرب نیز بسیار موثر بوده است. جای خوشوقتی است که اخیرا به آثار آگوستین قدیس [Saint Augustinus]، این حکیم مسیحی توجه خاص معطوف می‌شود و چندی قبل «اعترافات» او نیز به زبان فارسی ترجمه و منتشر شد. آثار دیگر آگوستین نیز خصوصا مشاجرات او با پلاگیوس از لحاظ تاریخ علم کلام ما و از لحاظ گفت‌وگوی اشاعره و معتزله بسیار مهم و روشنگر است و امید است که دانشمندان صاحب نظر ما به نقل این بخش از آثار او نیز همت گمارند.

خلاصه کتاب شهر خدا» [the city of God]  آگوستین قدیس [Saint Augustinus]،

انگیزه تالیف شهر خدا آشفتگی‌ها و فسادی بود که در پی سقوط امپراتوری روم پدید آمده بود و پاسخ به کسانی که رواج مسیحیت را علت آن می‌پنداشتند. این کتاب که آگوستین نزدیک به پانزده سال از عمر خود را صرف نگارش آن کرد در تحکیم اعتبار و حقانیت مسیحیت در برابر ادیان دیگری که در امپراتوری روم رواج داشتند، سهم بسیار بزرگی داشت و نزدیک به ۱۰ قرن تا زمان انتشار آثار توماس آکویناس، حیات فکری و اعتقادی کلیسای کاتولیک را زیر سیطره خود گرفته بود.

آگوستین در این کتاب جامعه انسانی را در دو حوزه یا دو قلمرو جداگانه و متضاد می‌بیند در شهر خدا که کلیسای کاتولیک یا مجموعه مومنان عالم مسیحیت است و در شهر زمینی که دستخوش ظلم و فساد و گناه و تباهی است. شهر خدا قلمرو پاکان و فرشتگان است و شهر زمینی محکوم احکام نیروهای اهریمنی است و تاریخ جهان جریانی است غایت گرا و استکمالی در جهت تحقق ملکوت الهی. «شهر خدا» در روی زمین این ثنویت یا دوگانه پنداری دو شهر نیک و بد یا آسمانی و زمینی که در این کتاب مطرح است دوگانه پنداری مانویت ایرانی را به خاطر می‌آورد که در آن شهر نور یا روشن شهر آسمانی در برابر ظلمت ظلم و فساد اهریمنی روی زمین قرار دارد و در پایان کار با پیروزی نور بر ظلمت روشن شهر الهی سراسر جهان را فراخواهد گرفت.

می‌دانیم که آگوستین در آغاز دوران جوانی و برخلاف میل مادرش که از مومنان کلیسای کاتولیک بود به مانویت گرایید و نزدیک به ۱۰ سال از نغوشاکان مانوی بود و آنچه موجب گرایش او به این دین شرقی شد یکی جواب ظاهرا قانع کننده آن به مساله وجود شر در عالم بود و دیگری آموزشهای عقل گرایانه مانویت در مسائل اخلاقی و اجتماعی در کفالاییا که مجموعه‌یی است از سرودهای مانوی به زبان قبطی از قول مانی آمده است که می‌گفت: «تا چیزی را به چشم نبینید نپذیرید».

بنا بر اصول فکری و اعتقادی این دین خرد تنها عاملی است که انسان را در برابر آز و خشم و سایر قدرتهای اهریمنی نگهداری می‌کند و ناظر به ثنویت روح و جسم که از اصول عقاید مانوی است و اینکه شهر زمینی را در مقابل شهر خدا شهر شیطان (سیویتاس دیابولی) می‌نامد؛ جهان بینی مانوی را به خاطر می‌آورد.

آگوستین در اغلب موارد در آثار خود از ذات الهی به نور تعبیر می‌کند که این هم تصور مانی از الوهیت را به خاطر می‌آورد؛ چنان که در قطعه زیر از اعترافات او می‌بینیم: «به راهنمایی تو به درونی ترین خودِ خود راه یافتم و با چشم جان، بالاتر از عقل خود، نور بی زوال را دیدم.... چیزی بود به تمامی غیر از هر گونه نور زمینی بالاتر از عقل من بود نه چون روغن که بالای آب می‌ایستد یا آسمان که بالای زمین است. بالاتر بود از آن روی که خالق من است و من پایین‌تر بودم از آن روی که مخلوق آنم. کسی که حقیقت را بشناسد آن نور را می‌شناسد.»

آگوستین بعدها در نتیجه مطالعه آثار سیسرون و حکمای نوافلاطونی و خصوصا بر اثر تعلیمات و تبلیغات آمبروز، متکلم معروف و از آبای کلیسا به مسیحت بازگشت و گمان می‌رود که در این بازگشت او و آشنا شدن‌اش با فاستوس، مبلغ مانوی که خطیبی توانا ولی کم دانش و مردم فریب بود بی‌تاثیر نبوده است. این فاستوس «سرنمونه» یا پروتوتایپ دکتر فاستوس‌های داستانهای بعدی است و سخنانی که آگوستین در آثار خود درباره او گفته است او را به عنوان دانشمندی که روح خود را به شیطان فروخت معروف کرد.

تعلق ۱۰ ساله آگوستین به مذهب مانی و آموزشهای مانوی در دوره‌های بعد یکسره از خاطرش زدوده نشد و با آنکه چندین رساله در رد و انکار مانویت نوشته است، هنوز رگه‌ها و رسوباتی از عقاید و تصورات مانوی در آثار او گاهی به چشم می‌خورد. باید از مترجم کتاب [حسین توفیقی‏‫؛ پژوهشکده ادیان و مذاهب] که بی شک زمانی دراز رنج این کار را تحمل کرده و ترجمه یکی از مهمترین آثار دینی و فلسفی و تاریخی جهان غرب را به سرمایه‌های فرهنگی ما افزوده است، سپاسگزار بود.

وبژه‌نامه اعتماد | نوروز 92

............... تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

تغییر آیین داده و احساس می‌کند در میان اعتقادات مذهبی جدیدش حبس شده‌ است. با افراد دیگری که تغییر مذهب داده‌اند ملاقات می‌کند و متوجه می‌شود که آنها نه مثل گوسفند کودن هستند، نه پخمه و نه مثل خانم هاگ که مذهبش تماما انگیزه‌ مادی دارد نفرت‌انگیز... صدا اصرار دارد که او و هرکسی که او می‌شناسد خیالی هستند... آیا ما همگی دیوانگان مبادی آدابی هستیم که با جنون دیگران مدارا می‌کنیم؟... بیش از هر چیز کتابی است درباره اینکه کتاب‌ها چه می‌کنند، درباره زبان و اینکه ما چطور از آن استفاده می‌کنیم ...
پسرک کفاشی که مشغول برق انداختن کفش‌های جوزف کندی بود گفت قصد دارد سهام بخرد. کندی به سرعت دریافت که حباب بازار سهام در آستانه ترکیدن است و با پیش‌بینی سقوط بازار، بی‌درنگ تمام سهامش را فروخت... در مقابلِ دنیای روان و دلچسب داستان‌سرایی برای اقتصاد اما، ادبیات خشک و بی‌روحی قرار دارد که درک آن از حوصله مردم خارج است... هراری معتقد است داستان‌سرایی موفق «میلیون‌ها غریبه را قادر می‌کند با یکدیگر همکاری و در جهت اهداف مشترک کار کنند»... اقتصاددانان باید داستان‌های علمی-تخیلی بخوانند ...
خاطرات برده‌ای به نام جرج واشینگتن سیاه، نامی طعنه‌آمیز که به زخم چرکین اسطوره‌های آمریکایی انگشت می‌گذارد... این مهمان عجیب، تیچ نام دارد و شخصیت اصلی زندگی واش و راز ماندگار رمان ادوگیان می‌شود... از «گنبدهای برفی بزرگ» در قطب شمال گرفته تا خیابان‌های تفتیده مراکش... تیچ، واش را با طیف کاملی از اکتشافات و اختراعات آشنا می‌کند که دانش و تجارت بشر را متحول می‌کند، از روش‌های پیشین غواصی با دستگاه اکسیژن گرفته تا روش‌های اعجاب‌آور ثبت تصاویر ...
به قول هلدرلین، اقامت انسان در جهان شاعرانه است... شعر در حقیقت تبدیل ماده خامی به نام «زبان»، به روح یا در حقیقت، «شعر» است. بنابراین، شعر، روح زبان است... شعر است که اثر هنری را از اثر غیرهنری جدا می‌کند. از این نظر، شعر، حقیقت و ذات هنرهاست و اثر هر هنرمند بزرگی، شعر اوست... آیا چنان‌ که می‌گویند، فرازهایی از بخش نخست کتاب مقدس مسیحی که متکی بر مجموعه کتب مقدس یهودیان، یعنی تنخ است، از اساطیر شفاهی رایج در خاور نزدیک اخذ شده یا خیر؟ ...
یک تنش مفهومی هست بین «نامکان بودن» و «مکان سعادتمند». این می‌تواند پارادوکس معنایی ایجاد کند که قرار نیست جایی وجود داشته باشد که سراسر فضیلت باشد... با پیدا شدن امریکا ما با یک زمین جدید روبه‌رو هستیم... ایده رمانتیک امرسون این است که ما یک سه‌گانه داریم: خود، جامعه و طبیعت. زمانی ما می‌توانیم به تعالی برسیم که وحدتی ارگانیک بین اینها شکل بگیرد... اگر آلن‌پو به خود حمله می‌کند و نشان می‌دهد این خود نه می‌تواند وحدت‌بخش باشد و نه خود وحدت دارد‌، کار ملویل حمله به ضلع طبیعت است ...