در جست‌وجوی زندگی | سازندگی


«خاطره کوچ» [Memory of departure] نخستین رمان عبدالرزاق گورنه [Abdulrazak Gurnah] برنده نوبل ادبیات 2021 است که او را به جهان غرب شناساند. این رمان اولین‌بار در ۱۹۸۷ در بریتانیا منتشر شد و سپس به زبان‌های دیگر ترجمه شد و در سال جاری هم با ترجمه غلامرضا امامی و فرشته عبدلی در نشر گویا.

خاطره کوچ» [Memory of departure]  عبدالرزاق گورنه [Abdulrazak Gurnah]

کرکاس‌ریویو از این رمان به‌عنوان «اثری هنرمندانه» یاد کرد و فایننشیال‌تایمز گورنه را یک داستان‌سرای چیره‌دست معرفی کرد که تبعید به او دیدگاهی متفاوت، شگفت‌انگیز و عالی درمورد «تعادل‌ایجادکردن بین مسائل» داده است. جولیان لوکاس نیز در مقاله‌ای در سال ۲۰۲۲ درباره گورنه و آثارش نوشت که این رمان الگویی را ایجاد کرد که گورنه به‌اصلاحِ آن از طریق کارهای بعدی‌اش بپردازد و بی‌وقفه راهش را در زمینه‌ تبعید و تنهایی و هراس ادامه دهد.

«مادرم در حیاط پشتی مشغول درست‌کردن آتش بود قبل از اینکه از خانه بیرون بروم چند قسمت از دعایی که مشغول خواندنش بود به گوشم رسید. دیدم سرش را از روی منقل خم کرده و به آرامی زغال را فوت می‌کند تا روشن شود. قابلمه آب را کنار پایش آماده گذاشته بود. یک لحظه به من نگاه کرد، دیدم که حرارت آتش صورتش را سرخ کرده و توی چشم‌هایش اشک جمع شده است...» خشم و اشتیاق درهم‌آمیخته‌ یک مهاجر که به دنبال کنارآمدن با سرزمین مادری خود است، از همان سطرهای آغازین «خاطره کوچ» اولین رمان خشن و زنده عبدالرزاق گورنه موج می‌زند.

گورنه، نویسنده‌ای است که در تانزانیا به دنیا آمده و اما در کانتربری انگلستان زندگی می‌کند. «خاطره کوچ» در یک ایالت به شدت فقیر و بی‌نام در شرق آفریقا که توسط یک رژیم توتالیتر حکومت می‌کند، شکل می‌گیرد. کشوری که بی‌رحمانه و ناامیدکننده اداره می‌شود. این اثر یک مطالعه‌ قانع‌کننده درمورد تلاش یک مرد برای یافتن هدفی برای زندگی‌اش است، یک پرتره ترسناک از روزمرگی‌ و همچنین نشانه‌هایی از یک جامعه‌ سنتی که زیر بار فقر و تغییرات سریع درحال فروپاشی است.

حسن عمر و خانواده‌اش مسلمانان سیاه‌پوستی در کشوری هستند که در آن مذهب دیگر اهمیتی ندارد. پدرش، یک کارمند دولتی است که از ناتوانی خود و شرایط به‌وجودآمده ناامید شده است و تنها با تغییردادن میزان خشونت کلامی و فیزیکی می‌تواند با فرزندانش ارتباط برقرار کند.

پس از درگیری با اراذل‌واوباش و افراد ناموجه، و تحمل سختی‌های ناشی از این تصمیم، حسن به پیش یکی از بستگان ثروتمند خود در کنیا می‌رود. اما جامعه‌ای که او در آنجا کشف می‌کند بسیار بی‌رحم‌تر از محل زندگی خود اوست؛ یک جامعه‌‌ عاری از شعارهای سوسیالیستی که به دنبال پول زیاد به آغوش‌های بی‌فکر غربی سپرده شده است.

در اینجا حسن پس از عاشق‌شدن شروع به کشف ارزش‌های خود می‌کند و به نوعی خود را اختراع می‌کند. تمامی این ماجراها و سرنوشت نهایی حسن به شکلی تکان‌دهنده و قانع‌کننده ارائه می‌شوند و در آخر نویسنده، آتش‌بسِ تلخ و کاملا باورپذیر مرد جوانی را با شرایط اجتناب‌ناپذیر نشان می‌دهد.

بااین‌حال، آنچه در تخیل باقی می‌ماند، پرتره منحصر‌به‌فرد آقای گورنه از جهانی است که از کنترل خارج می‌شود؛ جهانی مملو از فقر، زندگی‌های تلخ، ناامیدی و حکمرانی دولت‌های غارتگر، جهانی که در آن فرهنگ‌های قدیمی جای خود را به مدرنیته‌ای می‌دهند که همواره پر از تردید و صدالبته تهدیدکننده است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...
گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...
موران با تیزبینی، نقش سرمایه‌داری مصرف‌گرا را در تولید و تثبیت هویت‌های فردی و جمعی برجسته می‌سازد. از نگاه او، در جهان امروز، افراد بیش از آن‌که «هویت» خود را از طریق تجربه، ارتباطات یا تاریخ شخصی بسازند، آن را از راه مصرف کالا، سبک زندگی، و انتخاب‌های نمایشی شکل می‌دهند. این فرایند، به گفته او، نوعی «کالایی‌سازی هویت» است که انسان‌ها را به مصرف‌کنندگان نقش‌ها، ویژگی‌ها و برچسب‌های از پیش تعریف‌شده بدل می‌کند ...