نبوغ هنرمند | سازندگی


سامرست موام نویسنده فقید انگلیسی، یکی از محبوب‌ترین و مشهورترین نویسنده‌های دهه 1930 میلادی بود. مشهورترین آثار او «پایبندی‌های انسانی» و «ماه و شش پنی» [The Moon and six pence‬] در سال‌های 1915 و 1919 منتشر شدند. اما رمان مشهور او «لبه‌ تیغ» که شخصت اول آن «لری» بسیاری از روشنفکران ایرانی دهه‌های چهل و پنجاه خورشیدی را تحت‌تاثیر قرار داد، در سال 1944 منتشر شد. هر سه این آثار بارها به فارسی ترجمه و منتشر شده‌اند.



«ماه و شش پنی» یکی از تازه‌ترین ترجمه‌هایی است که از آثار موام صورت گرفته است. پیش از انقلاب پرویز داریوش ترجمه‌ای از همین کتاب را انجام داده بود، که به‌دلیل گذر زمان، نیاز به ترجمه‌ای تازه از این شاهکار احساس می‌شد. شهرزاد بیات‌موحد که پیش از این «لبه تیغ» را هم ترجمه کرده بود، «ماه و شش پنی» را در نیز ترجمه و نشر ماهی منتشر کرده است.

«ماه و شش پنی» درباره شخصیت مردی است که نسبت به روابط معمولی انسانی بی‌اعتناست، کسی که زندگی کاملا خودخواهانه‌ای را می‌گذراند و انتظار می‌رود هنر فاخری پدیدار کند، که این موضوع برای رمان‌نویسانی که فقط از چیزهای غیرعادی الهام گرفته‌اند، همیشه جذابیت داشته است. بر این اساس، رمان‌های زیادی وجود دارد که تعارض نبوغی وحشیانه را (براساس معیارهای معمولی) با محیطی ناموافق به تصویر می‌کشد، و موام در این داستان از شکوهِ پس از مرگِ هنرمندی خیالی، قاعده شناخته‌شده‎‌ای را دنبال کرده است. او در تمام مدت با احترامی ویژه با این شخصیت رفتار می‌کند، و امورش را با جزئیاتی کمک‌کننده احاطه می‌کند.

داستان «ماه و شش پنی» داستان یک دلال محترم سهام است که پس از هفده سال ازدواج، همسرش را ترک می‌کند و به‌تنهایی به پاریس می‌رود تا آرمان تازه‌ای را دنبال کند- آرمانی بزرگ و برای مدتی هنری نا‌مشخص. به دلیل سختی و مشکلات پیشه و هنر، دوره‌های طولانی کار و طغیان نیروی جنسی وقفه‌ای ایجاد می‌شود؛ و هنرمند درنهایت نابینا و جذامی در تاهیتی می‌میرد.

این کتاب تماما پیرامون شخصیت استریکلند و کیفیت هنر او می‌چرخد. آیا موام آنقدر ما را متقاعد می‌کند که استریکلندِ او یک انسان واقعی و یک هنرمند واقعی است که ما بتوانیم ویژگی‌های او را به‌عنوان بخشی از موجود انسانی واقعی که تا ابد با کارش زندگی می‌کند جذب کنیم؟ باید گفت هم بله، هم نه. درجایی‌که هر جزئیات باید به‌شدت واقعی باشد، شخص به‌طور دائم با حس تأثیر شدید و حساب شده و اشتیاق موام به چیزهای عجیب و غریب و «جذاب» رصد می‌شود. چنین اشتیاقی همیشه هدف خود را شکست داده است. در اینجا یک‌بار دیگر فرد رانده می‌شود، نه با سنگدلی یک کلام استریکلند، بلکه با آگاهی از اینکه این سنگدلی بدون ظرافت دیده و بازنمایی می‌شود. سنگدلی استریکلند صرفا وحشیگری متعارفی است که توسط دیگر رمان‌نویسان نسل قدیم به‌کار گرفته شده، نسلی که برای اولین‌بار در رفتار هنرمندان موضوعی را یافت که باید در داستان از آن بهره‌برداری کرد.

تمام نقاشی‌های جزیی کتاب فوق‌العاده موثر هستند و سادگی روایت قابل توجه است. از نظر فنی، همه‌چیز جذابیت بسیاری دارد. «ماه و شش پنی» ضمن آشکارسازی از ماهیت نبوغی عجیب و سازش‌ناپذیر، آماده قربانی‌کردن هر فرد و هر انجمنی که مانع تحقق آن می‌شود. وجودِ کمالِ ادبی‌ِ اثر هر خواننده‌ای را سر ذوق می‌آورد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...
تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...