همه‌ی آنچه از یک رمان تاریخی می‌خواهید! | الف


«دزیره» [Désirée: the bestselling story of Napoleon's first love] یکی از محبوب‌ترین رمانهای تاریخی و عاشقانه است که در میانه‌ی قرن بیستم نوشته شد. استقبال خوانندگان و ترجمه‌اش به همه زبانهای زنده دنیا، «دزیره» را به یکی از شاخص‌ترین آثار زمان خود بدل ساخت. جذابیت رمان و کشش دراماتیک آن خیلی زود توجه دست‌اندرکاران سینما را جلب کرد تا براساس این داستان یکی از فیلمهای عاشقانه و کلاسیک تاریخ سینما به کارگردانی هنری کاستر (1954) جلوی دوربین برود. رمان دو شخصیت محوری دارد که برای ایفای نقش آنها دو بازیگر بزرگ سینما یعنی جین سیمونز و مارلون براندو مورد استفاده قرار گرفتند و حاصل آن نیز چنان که قابل پیش بینی بود، اثری موفق هم به لحاظ سینمایی و هم مخاطب بود.

دزیره [Désirée: the bestselling story of Napoleon's first love]  آن ماری سلینکو [Annemarie Selinko]

این رمان ماجرای زندگی دزیره کلاری است. نویسنده برای روایت رمان، از راوی اول شخص بهره گرفته است. برای این منظور نیز از الگوی خاطرات نوشته شده توسط شخصیت اصلی رمان در قالب یادداشت‌های روزانه استفاده شده است. دزیره دختری است سرزنده، پر احساس، عاشق پیشه و در عین حال تیزبین و این ویژگی‌ها به یادداشت‌های روزانه او جذابیت و شیوایی خاصی بخشیده است. بیان پر احساس دزیره در این خاطرات همدلی مخاطب را برمی‌انگیزد و او را پابه پای خود با رمانی مفصل و تقریبا پر از جزئیات همراه می‌کند.

ماجراهای رمان در نیمه دوم قرن هجدهم رخ می دهد؛ نامزدی و ازدواج خواهر دزیره با برادر ناپلئون بناپارت (در زمانی که هنوز یک افسر نظامی بوده)، زمینه ساز عشقی شورانگیز میان دزیره و بناپارت می شود ماجراهای بعدی رمان پای دزیره را به دربار سوئد باز می کند و... دزیره رمانی است پر از اتفاق‌هایی که در یک دیگر تنیده شده اند و با قرار دادن خواننده در مسیری پر افت و خیز با قدرت آنها را با خود همراه می‌کند. در آمیختن این ماجراها با وقایع تاریخی باعث غنای رمان از منظر آشنا ساختن آنها با وقایع مهم تاریخ اروپا در سده هجدهم است. از این روست که دزیره به عنوان رمانی برخوردار از بار دراماتیک پررنگ، حال و هوای عاشقانه و بستر تاریخی شکل گیری ماجراهای آن را به گزینه‌ی مناسبی برای اقتباس سینمایی و ساخت فیلمی پر احساس و در عین حال تاثیر گذار بدل ساخته است.

دزیره رمانی است که هم می‌توان آن را به علاقمندان تاریخ سفارش کرد و هم به کسانی که با تاریخ میانه‌ی چندانی ندارند! بدیهی است علاقمندان تاریخ از خواندن رمانی با این ویژگی‌ها لذت بسیار خواهند برد؛ اما از سوی دیگر آنها هم که میانه‌ای با تاریخ خواندن و یا دنبال کردن وقایع تاریخی ندارند، در این جا به بهانه‌ی خواندن رمانی عاشقانه و پرکشش می‌توانند با برهه‌‌ای مهم از تاریخ اروپا بیشتر آشنا شوند.

آن ماری سلینکو [Annemarie Selinko] خبرنگاری اتریشی تبار است، که به داستان نویسی نیز علاقمند بود، عمده آثار خود را میانه‌ی قرن بیستم نوشته است که البته مشهورترین اثر او نیز همین رمان دزیره است که به اغلب زبانهای زنده دنیا ترجمه شده است. البته آثار دیگر او چه به صورت کتاب و چه به صورت فیلم نتوانستند شهرت این اثر حاضر را تکرار کنند.

سلینکو در دوران اوج جنگ جهانی دوم برای فرار از دست نازی‌ها از اتریش به دانمارک و سپس به سوئد گریخت، در آنجا با یکی از نوادگان دزیره برخورد می‌کند. ماجراهای جذابی که دزیره از سر گذرانده او را تشویق می‌کند تا آنها را دستمایه نوشتن یک رمان تاریخی قرار دهد که نتیجه آن نیز با موفقیت بسیار همراه بود.

شرح کامل چگونگی نوشته شدن این رمان را ایرج پزشکزاد در مقدمه‌ی ترجمه‌ی فارسی این رمان که به تازگی توسط نشر فرهنگ معاصر به بازار آمده، نوشته است. دزیره در ایران دهه‌ها پیش از این در میانه‌ی دهه‌ی سی توسط ایرج پزشکزاد به علاقمندان ادبیات داستانی معرفی شد. پزشکزاد اگرچه با آثار داستانی خود به ویژه دایی جان ناپلئون، ماشاالله خان در دربار هارون الرشید و... معروف است اما در عین حال به عنوان نویسنده و مترجمی علاقمند به تاریخ نیز ترجمه‌های ماندگاری از خود به جای گذاشته است که کتابهای تاریخ انقلاب فرانسه و روسیه و دزیره از مهمترین آنها محسوب می شوند.

بی‌گمان موفقیت این رمان در میان مخاطبان فارسی، به اشراف مترجم از تاریخ و شیوایی قلم او و تجربه‌اش به عنوان یک داستان‌نویس نقشی مهم داشته است. دزیره با ترجمه پزشکزاد در دهه‌های گذشته بارها تجدید چاپ شده است. سوای او مترجمان دیگری نیز در در سالهای دور و نزدیک به سراغ این کتاب رفته اند که آشکارا بخش مهمی از آنها تنها به نیت بهره‌مندی از منافع ناشی از اقبالی بوده که این رمان همواره در میان مخاطبان داشته است. بخصوص که در میان آنها نسخه‌های کوتاه شده، مخدوش و حتی رونویسی شده نیز می‌توان مشاهده کرد.

از این سبب به یقین می‌‎توان گفت که ترجمه پزشکزاد کماکان بهترین ترجمه برای خواندن این رمان شورانگیز و سرگرم کننده است. خوشبختانه نشر فرهنگ معاصر که چندی است بازچاپ مجموعه آثار ایرج پزشکزاد را که اغلب به دلیل دوری او از وطن به صورتی نامقبول بدست مخاطبان می رسیدند، با نظارت نویسنده و به صورتی ویراسته و پاکیزه و با کتاب پردازی در خور اعتنا به بازار می فرستد.

بعد از انتشار دو رمان مهم خود پزشکزاد، به تازگی دزیره نیز در دو مجلد به عنوان هشتمین رمان از مجموعه «به یاد» (که به انتشار آثار شاخص از ادبیات فرنگی اختصاص دارد) به بازار فرستاده است. به این ترتیب می‌توان آسوده خاطر بود که نسخه‌ی کامل رمان، به صورتی ویراسته و متناسب با زبان معیار این روزگار که مورد تایید مترجم نیز هست به همت نشر فرهنگ معاصر در اختیار مخاطبان قرار گرفته است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

که واقعا هدفش نویسندگی باشد، امروز و فردا نمی‌کند... تازه‌کارها می‌خواهند همه حرف‌شان را در یک کتاب بزنند... روی مضمون متمرکز باشید... اگر در داستان‌تان به تفنگی آویزان به دیوار اشاره می‌کنید، تا پایان داستان، نباید بدون استفاده باقی بماند... بگذارید خواننده خود کشف کند... فکر نکنید داستان دروغ است... لزومی ندارد همه مخاطب اثر شما باشند... گول افسانه «یک‌‌شبه ثروتمند‌ شدن» را نخورید ...
ایده اولیه عموم آثارش در همین دوران پرآشوب جوانی به ذهنش خطور کرده است... در این دوران علم چنان جایگاهی دارد که ایدئولوژی‌های سیاسی چون مارکسیسم نیز می‌کوشند بیش از هر چیز خود را «علمی» نشان بدهند... نظریه‌پردازان مارکسیست به ما نمی‌گویند که اگرچه اتفاقی رخ دهد، می‌پذیرند که نظریه‌شان اشتباه بوده است... آنچه علم را از غیرعلم متمایز می‌کند، ابطال‌پذیری علم و ابطال‌ناپذیری غیرعلم است... جامعه‌ای نیز که در آن نقدپذیری رواج پیدا نکند، به‌معنای دقیق کلمه، نمی‌تواند سیاسی و آزاد قلمداد شود ...
جنگیدن با فرهنگ کار عبثی است... این برادران آریایی ما و برادران وایکینگ، مثل اینکه سحرخیزتر از ما بوده‌اند و رفته‌اند جاهای خوب دنیا مسکن کرده‌اند... ما همین چیزها را نداریم. کسی نداریم از ما انتقاد بکند... استالین با وجود اینکه خودش گرجی بود، می‌خواست در گرجستان نیز همه روسی حرف بزنند...من میرم رو میندازم پیش آقای خامنه‌ای، من برای خودم رو نینداخته‌ام برای تو و امثال تو میرم رو میندازم... به شرطی که شماها برگردید در مملکت خودتان خدمت کنید ...
رویدادهای سیاسی برای من از آن جهت جالبند که همچون سونامی قهرمان را با تمام ایده‌های شخصی و احساسات و غیره‌اش زیرورو می‌کنند... تاریخ اولا هدف ندارد، ثانیا پیشرفت ندارد. در تاریخ آن‌قدر بُردارها و جهت‌های گونه‌گون وجود دارد که همپوشانی دارند؛ برآیندِ این بُردارها به قدری از آنچه می‌خواستید دور است که تنها کار درست این است: سعی کنید از خود محافظت کنید... صلح را نخست در روح خود بپروران... همه آنچه به‌نظر من خارجی آمده بود، کاملا داخلی از آب درآمد ...
می‌دانم که این گردهمایی نویسندگان است برای سازماندهی مقاومت در برابر فاشیسم، اما من فقط یک حرف دارم که بزنم: سازماندهی نکنید. سازماندهی یعنی مرگ هنر. تنها چیزی که مهم است استقلال شخصی است... در دریافت رسمی روس‌ها، امنیت نظام اهمیت درجه‌ی اول دارد. منظور از امنیت هم صرفاً امنیت مرز‌ها نیست، بلکه چیزی است بسیار بغرنج‌تر که به آسانی نمی‌توان آن را توضیح داد... شهروندان خود را بیشتر شبیه شاگرد مدرسه می‌بینند ...