نجات الهاشمی [Najat El Hachmi] نویسنده مراکشی به عنوان برنده جایزه ادبی نادال اسپانیا [2021 Nadal Prize] در سال 2021 معرفی شد.

نجات الهاشمی [Najat El Hachmi] جایزه ادبی نادال اسپانیا [2021 Nadal Prize]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، نجات الهاشمی، نویسنده اسپانیایی مراکشی‌تبار برای نگارش رمان «دوشنبه ما را دوست خواهد داشت» [Monday they will love us] موفق شد برنده 77امین دوره جایزه نادال که یکی از مهم‌ترین و قدیمی‌ترین جوایز ادبی اسپانیا است شود.

رمان نویسنده مراکشی که ماه فوریه به دو زبان اسپانیایی و کاتالانی منتشر خواهد شد درباره قصه دوستی بین دو زن از دو خانواده مهاجر است که در حاشیه شهر زندگی می‌کنند و برای به دست آوردن آزادی از دست‌شده‌، استقلال، و محدودیت‌های دیگرشان وارد مبارزه‌ای طولانی و سخت می‌شوند.

نجات الهاشمی سال 1979 در شهر ناظور در مراکش متولد شد. او در سال 1987 به خاطر شرایط شغلی پدرش مجبور به ترک وطن شد و با خانواده خود به شمال شرق اسپانیا مهاجرت کرد. الهاشمی در اسپانیا زبان اسپانیایی و کاتالایی آموخت و در دانشگاه در رشته فلسفه عربی تحصیل کرد و به دو فرهنگ و زبان مسلط شد.

اولین رمان نویسنده مراکشی با عنوان «آخرین پدرسالار» برنده جایزه رامون یور از مهم‌ترین جوایز ادبی منطقه کاتالانیا شد. این رمان هم‌چنین جایزه دیگری تحت عنوان جایزه ادبی اولیس و نیز جایزه معتبر رامیون لیون را در اسپانیا از آن خود کرد.

از آثار دیگر این نویسنده مراکشی می‌توان به رمان‌هایی چون «من هم کاتالانیایی هستم»، «شکارچی بدن»، «دختر خارجی» اشاره کرد.

جایزه ادبی نادال که از سال 1944 شروع به کار کرده به آثار ادبی منتشر شده در اسپانیا تعلق می‌گیرد و هر سال در نخستین روزهای سال جدید برنده خود را معرفی می‌کند.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...