برگزیدگان هفدهمین‌جشنواره شعر فجر در آئین اختتامیه این‌رویداد معرفی شدند.

هشت رود محمدکاظم کاظمی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، آئین اختتامیه هفدهمین جشنواره شعر فجر با معرفی برگزیدگان این جشنواره در سالن همایش‌های صدا و سیما جمهوری اسلامی ایران برگزار شد. برگزیدگان 5 بخش این جشنواره به ترتیب عبارتند از:

بخش درباره شعر
«قرن‌های بی‌زمان»، نوشته مهدی محبتی (نشر هرمس)
همچنین کتاب «هشت رود» اثر محمدکاظم کاظمی (شهرستان ادب)؛ به عنوان اثر شایسته تقدیر این بخش معرفی شد.

بخش کودک و نوجوان
در این بخش اثر برگزیده‌ای وجود نداشت و هیئت داوران تنها دو اثر را به عنوان آثار شایسته تقدیر انتخاب کردند:
«دلتنگتم و می‌دانی» از مریم زندی (سروش).
«قلب کوه از سنگ نیست» سروده غلامرضا بکتاش (سروش).

بخش شعر محاوره
در این بخش اثری برگزیده نشد و کتاب «نسخه مجنون من» سروده پریسا صفاریان (فصل پنجم)؛ به عنوان اثر شایسته تحسین برگزیده شد.

بخش شعر نو
در این بخش نیز اثری برگزیده نشد و «میان جیوه و اندوه» از لیلا کردبچه (نگاه)؛ به عنوان اثر شایسته تقدیر معرفی شد.

بخش شعر کلاسیک
در این بخش نیز اثری برگزیده نشد و تنها دو اثر به عنوان شایسته تقدیر انتخاب شدند:
«زیر ساعت حرم» از مریم سقلاطونی (سوره مهر)
«مرتد» سروده مهدی جهاندار (شهرستان ادب)

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...