برگزیدگان هفدهمین‌جشنواره شعر فجر در آئین اختتامیه این‌رویداد معرفی شدند.

هشت رود محمدکاظم کاظمی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، آئین اختتامیه هفدهمین جشنواره شعر فجر با معرفی برگزیدگان این جشنواره در سالن همایش‌های صدا و سیما جمهوری اسلامی ایران برگزار شد. برگزیدگان 5 بخش این جشنواره به ترتیب عبارتند از:

بخش درباره شعر
«قرن‌های بی‌زمان»، نوشته مهدی محبتی (نشر هرمس)
همچنین کتاب «هشت رود» اثر محمدکاظم کاظمی (شهرستان ادب)؛ به عنوان اثر شایسته تقدیر این بخش معرفی شد.

بخش کودک و نوجوان
در این بخش اثر برگزیده‌ای وجود نداشت و هیئت داوران تنها دو اثر را به عنوان آثار شایسته تقدیر انتخاب کردند:
«دلتنگتم و می‌دانی» از مریم زندی (سروش).
«قلب کوه از سنگ نیست» سروده غلامرضا بکتاش (سروش).

بخش شعر محاوره
در این بخش اثری برگزیده نشد و کتاب «نسخه مجنون من» سروده پریسا صفاریان (فصل پنجم)؛ به عنوان اثر شایسته تحسین برگزیده شد.

بخش شعر نو
در این بخش نیز اثری برگزیده نشد و «میان جیوه و اندوه» از لیلا کردبچه (نگاه)؛ به عنوان اثر شایسته تقدیر معرفی شد.

بخش شعر کلاسیک
در این بخش نیز اثری برگزیده نشد و تنها دو اثر به عنوان شایسته تقدیر انتخاب شدند:
«زیر ساعت حرم» از مریم سقلاطونی (سوره مهر)
«مرتد» سروده مهدی جهاندار (شهرستان ادب)

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...