امیر عید خواننده مصری، ترانه‌ی «تلک قضیة» [Telk Qadeya] را در دفاع از حقوق «انسان»‌های ساکن فلسطین و در جشنواره فیلم «الجونه» [El Gouna] مصر اجرا کرده است. 
شعر این ترانه توسط مصطفی ابراهیم سروده شده است:


تلک قضیه | امیر عید؛ 1402ش.

لاک‌پشت‌های دریایی را نجات می‌دهد؛
ولی حیوانات انسان نما! را می‌کشد!

آن یک مساله است؛ و این مساله‌ای دیگر!

چگونه یک فرشته سفیدپوش هستی؛ وقتی وجدانت نصفه و نیمه است؟!
از جنبش‌های آزادی‌خواهی حمایت می‌کنی
و جنبش‌های آزادی‌‌بخش را نابود می‌کنی!
و شفقت و مهربانی خود را به مقتول
بر حسب نژادش تقسیم می‌کنی!

آن یک مساله است؛ و این مساله‌ای دیگر!

چگونه می‌شود انسانی متمدن باشی
و با وسواس و قوانین
همه‌ کلماتت را انتخاب کنی؛
و اتوکشیده و عصاقورت داده!
درختان را در آغوش بگیری
ولی در کنارت
یک ارتش، مدرسه‌‌ای را بمباران کند!
و چون خون دامنت را گرفت؛
صورتت را با دست خونین بپوشانی
و بگویی: «هر دو طرف! قربانی خشونت‌ند»

آن یک مساله است؛ و این مساله‌ای دیگر!

چگونه می‌توانم این دنیا را باور کنم
وقتی در مورد انسانیت صحبت می‌کند
در حالی که مادری را می‌بینم؛
که گریه می‌کند بالای سر فرزندش،
که گرسنه و زیر حمله کشته شده است
دنیایی که مقتول و قاتل را
شرافتمندانه و باصداقت و بی‌طرفی!
«برابر» می‌داند

آن یک مساله است؛ و این مساله‌ای دیگر!

چگونه راحت و در آرامش بخوابم
و گوش‌بند بگذارم؟!
در حالی که خانواده‌ای زیر آوارهای خانه خود
دفن شده‌اند
و نجاتشان ممنوع است!
انگار زمینی که آنها در آن مدفون شده‌اند
در سیاره‌ای دیگر است!

آن یک مساله است؛ و این مساله‌ای دیگر!

چگونه در زندانی وسیع زندگی می‌کنی...؟!
که سلول‌های آن
از آتش و خاکستر ساخته شده است

باید از زیر آوار
مثل ققنوس
برخیزی
و به گردن قاتل بیاویزی
تکه‌های تنت را!
جمع کنی و بجنگی!
و به این دنیای دروغگو نشان دهی
که قانون جنگل
چگونه کار می‌کند
و مسیر رفتن به سوی آزادی کجاست
و چگونه
با دست خالی
باید جلوی تانک ایستاد...

برای دنیایی که از آزادی حرف می‌زند
این‌ها مهم نیست
پس آزاده بمیر! و تسلیم نشو!
و نسل به نسل الهام‌بخش باش
و به آنها یاد بده که
زندگی و مرگ برای یک هدف چگونه است...

این چه دنیایی است، که ما التماسش می‌کنیم
و از آنها می‌خواهیم
که این چیزها را نکوهش و تقبیح کنند
و چه فایده! این محکومیت
برای آن کس که در این سلاخ‌خانه
گرفتار شده است...
این محکومیت
زخم گلوله‌ها را کمتر نمی‌کنند
و این محکومیت‌ها
خورشید صبح را بازنمی‌گرداند

آن یک مساله است؛ ولی...
این یک مبارزه است

و اینجا
مبارزه
در جریان است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...
می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...
در شوخی، خود اثر مایه خنده قرار می‌گیرد، اما در بازآفرینی طنز -با احترام به اثر- محتوای آن را با زبان تازه ای، یا حتی با وجوه تازه ای، ارائه می‌دهی... روان شناسی رشد به ما کمک می‌کند بفهمیم کودک در چه سطحی از استدلال است، چه زمانی به تفکر عینی می‌رسد، چه زمانی به تفکر انتزاعی می‌رسد... انسان ایرانی با انسان اروپایی تفاوت دارد. همین طور انسان ایرانیِ امروز تفاوت بارزی با انسان هم عصر «شاهنامه» دارد ...
مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...