جایزه گئورگ بوشنر که از مهمترین جوایز ادبی آلمان است، لوکاس برفوس سوییسی را به عنوان برنده خود در سال ۲۰۱۹ انتخاب کرد.

به گزارش مهر به نقل از هانوفرشه آلگماینه، لوکاس برفوس درام‌نویس و رمان‌نویس سوییسی به عنوان برنده جایزه ۵۰ هزار یورویی گئورگ بوشنر ۲۰۱۹ آلمان معرفی شد.

این جایزه که از سوی آکادمی زبان و ادبیات آلمان اهدا می‌شود، نویسنده و نمایشنامه‌نویس سوییسی را برای بیان صادقانه و صمیمانه ضروری‌ترین مسائل اجتماعی و سیاسی امروز با استفاده از زبانی موجز و در عین حال گویا؛ به عنوان برنده انتخاب کرد.

لوکاس برفوس که سال ۱۹۷۱ در شهر تون سوئیس به دنیا آمده از ۱۹۹۸ به خلق آثارش پرداخته است. او تاکنون ۱۹ نمایشنامه نوشته که نخستین آنها «اودیپوس سوفوکل» سال ۱۹۹۸ و جدیدترین‌شان با عنوان نمایشنامه «روح فیل» سال ۲۰۱۸ در مانهایم اجرا شد.

وی نویسنده رمان‌هایی چون «مردان مرده» و «صد روز» است و در آثارش بیش از هر چیز به چالش‌های اجتماعی و سیاسی معاصر پرداخته است.

این نویسنده که چندین جایزه ادبی در کارنامه دارد، نخستین جایزه ادبی خود را سال ۲۰۰۱ دریافت کرد که جایزه فرهنگی شهر تون بود. او جایزه ادبی برلین، جایزه نمایشنامه نویسی مولهایم، جایزه آنا سگرز، جایزه کتاب سوییس و جایزه ادبی نُرد را نیز در کارنامه دارد.

وی سال ۲۰۱۵ از سوی آکادمی ادبیات و زبان آلمان به عنوان یکی از اعضا انتخاب شد.

هیات داوران در باره انتخاب وی اعلام کرد: برفوس با سبک محکم، عالی و تنوع وغنای فرم‌هایی که انتخاب می‌کند همواره وضعیت زندگی مدرن را به گونه‌ای نو در رمان‌ها و نمایشنامه‌هایش زیر ذره‌بین‌می‌برد و با نقد و بررسی‌های جسورانه خود به بررسی آنها می‌پردازد.

این نویسنده ۴۸ ساله در زوریخ زندگی می‌کند، ازدواج کرده و پدر یک دختر و یک پسر است.

جایزه گئورگ بوشنر که از سال ۱۹۵۱ و به یاد بوشنر نویسنده کلاسیک آلمانی اهدا می‌شود؛ هر سال برای تجلیل از نقش نویسندگان در اعتلای فرهنگ آلمانی برنده خود را انتخاب می‌کند.

گئورگ بوشنر، شاعر نابغه انقلابی آلمانی که سال ۱۸۱۳ در ایالت هسن متولد شد، ۲۳ سال بیشتر زندگی نکرد و بر اثر تیفوس درگذشت، اما در همین مدت کوتاه چند اثر ادبی ماندگار آفرید. وی به عنوان نابغه ادب و سیاست آلمان شناخته می‌شود.

هاینریش بل، ماکس فریش، گونتر گراس، الیاس کانتی، پیتر هانتکه، فولکر براون، اینگبورگ باخمن از برندگان قبلی این جایزه هستند. در سال‌های اخیر یورگن بکر، راینالد گوتس، مارسل بیِر، یان واگنر و ترسا مورا این جایزه را دریافت کرده‌اند.

این جایزه دوم نوامبر امسال در دارمشتات به لوکاس برفوس اهدا می‌شود.

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...