کتاب« پری‌کشی تاریخ عشق به روایت پریان شمال» رمانی متاثر از افسانه‌های مردم شمال ایران که توسط علیرضا حسن‌زاده (عضو هیئت علمی پژوهشکده مردم‌شناسی) پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری تالیف شده، جزو کتاب‌های برتر ادبی بهار سال ۱۳۹۹ اعلام شد.

پری‌کشی تاریخ عشق به روایت پریان شمال» علیرضا حسن‌زاده

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایلنا، مؤسسه خانه کتاب بر مبنای بند ۳ و۴ ماده ۱ و بند ۱۲ ماده ۲ قانون اهداف و وظایف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مصوب مجلس شورای اسلامی و بند الف و ب ماده ۵ اساسنامه خانه کتاب، در راستای مهم‌ترین رسالت خود یعنی کمک به اعتلای فرهنگ مکتوب کشور از طریق ایجاد امکانات لازم در زمینه‌های اطلاع‌رسانی و تسهیل در دسترسی عموم به اطلاعات و داده‌های کتابشناختی، کتب مرجع و نفیس و منابع ذی‌ربط، همچنین نقد و معرفی کتاب، یاری به ارتباط خلاق میان پدیدآورندگان، ناشران، خوانندگان و سایر فعّالان عرصه نشر و فرهنگ کشور و کمک به خوانندگان کتاب برای انتخاب کتاب برتر؛ با همکاری جمعی از استادان و صاحب‌نظران علمی، هنری و ادبی، برترین تازه‌های کتاب منتشرشده را معرفی و در دسترس علاقه‌مندان به کتاب قرار دهد.

بر اساس نظرات کارشناسی این موسسه که جایگاهی مهم در معرفی، بررسی، نقد کتاب‌ها با توجه به دستور العمل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دارد کتاب پری کشی تاریخ عشق به روایت پریان شمال جز آثار برتر ادبی در بهار سال ۹۹ اعلام شده است.

این اثر که از افسانه‌های مردم گیلان و مازندران متاثر است می‌کوشد تا به معرفی میراث روایی اقوام شمال ایران پرداخته و روایتی جدید از میراث زنده و ناملموس مردمان این خطه ارائه دهد.

از نویسنده این کتاب آثاری چون افسانه زندگان و کودکان و جهان افسانه پیشتر منتشر شده بود.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...