صد و پنجاهمین سال تولد آرتور کانن دویل، خالق شخصیت شرلوک هولمز در برخی از کشورهای اروپایی گرامی داشته می‌شود.

به گزارش فارس، 31 ازدیبهشت صد و پنجاهمین سال تولد آرتور کانن دویل است که اسکاتلند و اتریش برنامه‌هایی برای گرامیداشت یاد وی تدارک دیده‌اند.

آرتور کانن دویل، پزشک و نویسنده اسکاتلندی بود که سال 1859 میلادی متولد شد و بیشترین شهرتش را مدیون خلق شخصیت شرلوک هولمز، کارآگاه خصوصی است.

بررسی ادبیات کارآگاهی این نویسنده از جمله برنامه‌هایی هستند که برای گرامیداشت یاد وی در نظر گرفته شده است. شرلوک هولمز در قرن بیستم از نویسنده‌اش شهرت بیشتری پیدا کرد.

نام این کارآگاه خصوصی نخستین بار سال 1887 ساخته و پرداخته شد. کریم امامی، حسین سبحانی و مژده دقیقی از جمله مترجمان ماحراهای شرلوک هولمز در ایران هستند.

ماجراهای شرلوک هولمز بارها به تمام زبان‌های زنده دنیا ترجمه شده است.

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...