جایزه مایلز فرانکلین [Miles Franklin Award] که به عنوان معتبرترین جایزه ادبی استرالیا شناخته می‌شود برنده خود در سال ۲۰۲۰ را معرفی کرد.

۶۰ هزار دلار برای یک «محصول» استرالیایی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر به نقل از سایت جایزه، تارا جون وینچ [Tara June Winch] نویسنده بومی استرالیایی برای نوشتن کتابی با عنوان «محصول» یا «بازده» [The Yield] به عنوان برنده سال ۲۰۲۰ این جایزه انتخاب شد. این نخستین باری است که برنده این جایزه به صورت آنلاین و از طریق یوتیوب معرفی شد و دلیل این امر گسترش شیوع بیماری کرونا بود.

«محصول» ترکیبی از سه داستان کوتاه است که نشان می‌دهد چگونه تاریخ بومیان این کشور از ورای رنج و درد هنوز پر از شقفت، مقاومت، وقار و طنز و انسان‌دوستی است.

این جایزه به خواست مایلز فرانکلین نویسنده مشهور استرالیایی تاسیس شده تا از ارایه زندگی استرالیایی در ادبیات تجلیل کند. خود وی بیشتر از همه به خاطر نخستین رمانش یعنی «مسیر فوق‌العاده من» شناخته می‌شود.

خانم وینچ امسال این جایزه ۶۰ هزار دلاری را برای «محصول» دریافت کرد که از سوی هیات داوران به عنوان رمانی جذاب و موفقیت‌آمیز توصیف شده است.

این نویسنده به این ترتیب به گروهی از نویسندگان ممتاز استرالیایی ملحق شده که پیش از این موفق به کسب این جایزه شده بودند. سال پیش ملیسا لوکاشنکو برای «بیش از حد تفسیری» به عنوان برنده این جایزه انتخاب شد.

ریچارد نویل رییس هیات داوران امسال گفت: به زبان انگلیسی «محصول» نشان دهنده چیزی است که از زمین برداشت می‌شود. در زبان بومی این واژه به معنی چیزهایی است که شما از دست می‌دهید، انعطاف پذیری و امید و فاصله بین چیزهاست.

این رمان میراث خشونت استعماری، شرم، ترومای بین‌نسلی و نابودی محیط زیست را مورد بررسی قرار می‌دهد.

«محصول» از فهرست نهایی‌ای انتخاب شده که شامل چهار نویسنده سرشناس بود که پیشتر این جایزه را تصاحب کرده بودند و شامل تونی بریچ، پگی فرو، فیلیپ سالوم و کری تیفانی می‌شد. یک نویسنده نوقلم یعنی جان هیوز نیز به این فهرست راه یافته بود.

هر یک از فینالیست‌ها نیز یک جایزه ۵ هزار دلاری دریافت می‌کنند.

وینچ با تشکر از انتخابش ابراز امیدواری کرد که نویسنده‌های بیشتری ترغیب شوند تا قصه‌های بومی‌های این کشور را در داستان‌هایشان روایت کنند و ایمان داشته باشند که فرصت شنیده شدن صدایشان در صنعت نشر استرالیا وجود دارد.

جایزه مایلز فرانکلین از سال ۱۹۵۷ تاسیس شده و تاکنون بیش از ۱.۲ میلیون دلار به نویسندگان استرالیایی جایزه داده است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...