ترجمه رمان «زنی در آینه» نوشته ربکا جیمز راهی بازار شد.

به گزارش ایسنا، رمان «زنی در آینه» نوشته ربکا جیمز با ترجمه نسترن ظهیری در ۴۵۵ صفحه با شمارگان ۱۱۰۰ نسخه و قیمت ۵۲ هزار تومان توسط انتشارت ققنوس عرضه شده است.

در نوشته پشت جلد کتاب می‌خوانیم:
۱۹۴۷
آلیس میلر، مربی سرخانه، به محض دیدن وینتربورن که بر بلندای صخره‌های بکر قد علم کرده عاشقش می‌شود. عمارت وینتربورن به او نوید می‌دهد که پناهگاهی باشد در برابر گذشته‌اش. شاگردانش، ادموند و کنستانس، دوقلوهای بی‌مادر، فرشته‌اند.
۲۰۱۸
راشل که پس از تولد به فرزندخواندگی پذیرفته شده از اصل و نسبش چیزی نمی‌داند. پس وقتی نامه‌ای خبر مرگ یکی‌ از اقوام ناشناسش را به او می‌دهد، به امید کشف اسرار خانوادگی‌اش به کورنووال سفر می‌کند. وینتربورن با سر رسیدن هر تازه‌واردی برآشفته می‌شود. توی نقاشی‌ها پنهان می‌شود. روی پله‌ها می‌نشیند. و در آینه‌ای که پشت درهای بسته پنهان شده منتظر می‌ماند.

نیکلا کورنیک، رئیس انجمن رومنس‌نویسان بریتانیا: «آن‌قدر ترسناک که مو را بر تن سیخ می‌کند.»

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...