رمان «گلسنگ‌ها» [Flechten] نوشته باربارا شیبلی [Barbara Schibli] با ترجمه منیژه نصیری در انتشارات کتاب کوچه منتشر شد.به گزارش کتاب نیوز

گلسنگ‌ها» [Flechten]  باربارا شیبلی [Barbara Schibli]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، رمان «گلسنگ‌ها» با نگاهی متفاوت به موضوع هویت انسان‌ها و تلاش برای خروج از تکراری بودن و الهام از طبیعت منتشر شد.

گرچه این رمان با توصیف یک موسسه تحقیقاتی درباره گلسنگ‌ها آغاز می‌شود، اما به شرح زندگی دختری به نام آنا می‌پردازد که یک دوقلوی همسان به نام لتا دارد. آنا شخصیت اصلی رمان است که به مرور زندگی ساکن و راکد خودش را مرور می‌کند و البته، پیوسته شرایطش را با گلسنگ‌ها نیز تطبیق می‌دهد و از طبیعت برای زندگی روزمره‌اش نکاتی را می‌آموزد.
مساله اصلی آنا این است که پس از سفر برای افتتاح یک نمایشگاه متوجه می‌شود که خواهر دوقلوی همزادش به او خیانت کرده است. شاید بسیاری از ما نیز دچار چنین خیانت‌هایی از سوی نزدیکانمان شده باشیم. خیانتی که منجر به حذف ما از خاطرات گذشته می‌شود!

در بخشی از این رمان آمده است: «در خانواده ما کسی به دیگری هدیه نمی‌دهد. این که در خانواده‌های دیگر روز تولد هدیه‌های بزرگی می‌دهند، برای من تعجب‌آور است؛ ولی ما شرایط را زیر سوال نمی‌بریم. من و مادر با هم اختلاط می‌کنیم و لتا آرام و بی‌سروصدا از گفتگوی ما عکس می‌گیرد.»
گفتنی است باربارا شیبلی متولد 1975 در بادن و بزرگ‌شده در آرگاو است که از سال 2002 در زوریخ زندگی می‌کند. او در سال 2016 جایزه اشتودر گانتس را برای بهترین نسخه نثر منتشرنشده دریافت کرد و در سال 2017 به خاطر رمان «گلسنگ‌ها» برنده جایزه ارتقای ادبیات گِدوک شد.
رمان «گلسنگ‌ها» نوشته باربارا شیبلی با ترجمه منیژه نصیری در 177 صفحه در انتشارات کتاب کوچه چاپ و منتشر شده و در اختیار علاقمندان به رمان‌های آلمانی قرار گرفته است.

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...