شاهکاری برای تمام اعصار | آرمان ملی


زمانی که در نیمه دوم قرن بیستم «همه‌چیز فرو می‌پاشد» [Things fall apart] منتشر شد، از پایان جنگ دوم جهانی یک دهه گذشته بود، اما آپارتاید هنوز وجود داشت؛ بااین‌حال دنیا داشت به دوره جدیدی گام می‌گذاشت. «همه‌چیزفرومی‌پاشد» به‌نوعی نوید دوره جدیدی در ادبیات جهان بود؛ ادبیاتی که از آفریقا برای تمام قاره سیاه، و از قاره سیاه به سراسر جهان.

همه‌چیز فرو می‌پاشد» [Things fall apart] چینوا آچه‌به

انتشار این رمان نام چینوا آچه‌به را یک‌شبه جهانی کرد و از او به‌عنوان پدر ادبیات آفریقایی به‌زبان انگلیسی یاد کردند، و درنهایت جایزه بوکر بین‌المللی سال 2007 را به‌پاس یک عمر دستاورد ادبی به او اعطا کردند.  «همه‌چیز فرومی‌پاشد» از زمان انتشار تا امروز، با فروش بیش از 20میلیون نسخه و ترجمه به پنجاه‌وهفت زبان، یکی از روشن‌ترین و ماندگارترین آثار جاویدان را برای تجربه زندگی در آفریقا فراهم می‌کند. این رمان در فهرست صدتایی رمان‌های بزرگ جهان نشریه دیلی‌تلگراف، رتبه سی‌ونهم را از آن خود کرده است. باراک اوباما نیز این رمان را «یک اثر کلاسیک حقیقی از ادبیات جهان» برشمرد و درباره‌اش نوشت: «شاهکاری که الهام‌بخش نسل‌هایی از نویسندگان در نیجریه، و در سراسر آفریقا و جهان بوده است.» آچه‌به در این رمان، نه‌تنها زندگی در یک روستای پیش از استعمار آفریقا را به تصویر می‌کشد، که ضمن افزایش درک ما از واقعیت‌های معاصر، تراژدی از دست‌دادن آن جهان را نیز منتقل می‌کند.

«همه‌چیز فرومی‌پاشد» برترین اثر ادبی آفریقایی به زبان انگلیسی محسوب می‌شود. در این کتاب داستان قاره سیاه توسط یک آفریقایی تحصیلکرده بیان می‌شود، که او از این طریق مغایرت‌های بین ارزش‌های آفریقایی و ظهور مسیحیت در نیجریه را به تصویر می‌کشد. اُكنكو مردی جاه‌طلب در خاندان اومواوفیا از قبیله ایبو است. او که مصمم است به مقام اربابی برسد از قوانین آن، حتی سخت‌ترین قانون‌ها پیروی می‌کند، هرچند که این پیروی درنهایت پسرش را از او فراری می‌دهد.

آچه‌به ما را از میان پیچیدگی‌های فرهنگ ایبو، حس عدالت‌خواهی محض آن، احکام آن، که گاه وحشیانه هستند، و مردبرترپنداری اصیل و مضر آن، راهنمایی می‌کند.

هنگامی که در انتهای کتاب مدیر استعمار بریتانیا افراد بومی را به‌عنوان وحشی معرفی می‌کند، ما می‌دانیم که این کلمه تا چه حد اشتباه است. تمام چیزهایی که اُکنکو عزیز می‌دارد پس از یک تیراندازی تصادفی در معرض خطر قرار می‌گیرند. اُکنکو باید به مدت هفت‌سال با خانواده‌اش از روستای دوست‌داشتنی خود فرار کند و زندگی را که برای به‌دست‌آوردنش خیلی سخت تلاش کرده است از دست بدهد.

زمانی که او پس از هفت‌سال تبعید به خانه بازمی‌گردد، درمی‌یابد که همه‌چیز تغییر کرده است. مبلغان سفید آمده‌اند تا شیوه‌های خود را در آفریقا ترویج دهند.

این کتاب برخورد فرهنگ‌های آفریقایی و اروپایی در زندگی مردم را به تصویر می‌کشد. اُكنكو، مرد بزرگی در جامعه سنتی ایبو، نمی‌تواند با تغییرات ژرفی كه توسط قوانین استعماری انگلیس به وجود آمده است سازگار شود. بااین‌حال، مانند تراژدی کلاسیک، سقوط اُکنکو از شخصیت خود او و همچنین نیروهای خارجی نشأت می‌گیرد.

اثر آچه‌به یک رمان اساسا مالیخولیایی و استعاری گسترده از چپاول، زندگی و سیاست آفریقا است. «همه‌چیز فرومی‌پاشد» رویدادی غم‌انگیز است اما ناامیدکننده نیست.

صحنه‌های زندگی جامعه ایبوی نیجریه با وضوح و اطمینان خاطر بالا به تصویر درآمده‌اند و به وضوح و به مدت طولانی طنین‌انداز می‌شوند. اُکنکو یک شخصیت اصلی عالی بوده و به شکل شگفت‌آوری دارای ویژگی‌های انسانی است، از جمله: قدرت، یکدندگی، اراده و غرور.

او به‌عنوان فردی سنت‌گرا، به‌شدت از خطرات فراموش‌کردن گذشته آگاه است، اما نسبت به پوچی‌ها، ظلم‌ها و عقب‌ماندگی‌های محض برخی از آداب و رسوم قبیله و اعمال گاه شنیع خود، ناآگاه است.

آچه‌به نشان می‌دهد که چگونه فرهنگ‌های آفریقایی با یکدیگر تفاوت دارند و چگونه این فرهنگ‌ها با گذشت زمان تغییر می‌کنند.

«همه‌چیز فرومی‌پاشد» با ترجمه به پنجاه‌وهفت زبان، در دبیرستان‌های سراسر دنیا تدریس می‌شود، و اولین کتاب آفریقایی است که از زبان یک فرد آفریقایی واقعی بیان شده است، از این‌رو تصویر درستی از آفریقای واقعی را ارائه داده است.

آچه‌به درباره اولین رمان خود می‌گوید: «همه‌چیز فرومی‌پاشد، عملی برای جبران گذشته، آیین بازگشت و ادای احترام یک پسر گزافکار بوده است.» او آرزو داشت که به خوانندگان(آفریقایی) خود بیاموزد که «گذشته آنها... با تمام نواقص آن... دوره طولانی و تاریکی از وحشیگری نبوده است که اروپائیان آنها را نجات داده باشند.»

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

دغدغه‌ی اصلی پژوهش این است: آیا حکومت می‎تواند هم دینی باشد و هم مشروطه‎گرا؟... مراد از مشروطیت در این پژوهش، اصطلاحی است در حوزه‌ی فلسفه‌ی حقوق عمومی و نه دقیقاً آن اصطلاح رایج در انقلاب مشروطه... حقوق بشر ناموس اندیشه‌ی مشروطه‎گرایی و حد فاصلِ دیکتاتوری‎های قانونی با حکومت‎های حق‎بنیاد است... حتی مرتضی مطهری هم با وجود تمام رواداری‎ نسبی‎اش در برابر جمهوریت و دفاعش از مراتبی از حقوق اقلیت‎ها و حق ابراز رأی و نظر مخالفان و نیز مخالفتش با ولایت باطنی و اجتماعی فقها، ذیل گروهِ مشروعه‎خواهان جای م ...
خودارتباطی جمعی در ایران در حال شکل‌گیری ست و این از دید حاکمیت خطر محسوب می‌شود... تلگراف، نهضت تنباکو را سرعت نداد، اساسا امکان‌پذیرش کرد... رضاشاه نه ایل و تباری داشت، نه فره ایزدی لذا به نخبگان فرهنگی سیاسی پناه برد؛ رادیو ذیل این پروژه راه افتاد... اولین کارکرد همه رسانه‌های جدید برای پادشاه آن بود که خودش را مهم جلوه دهد... شما حاضرید خطراتی را بپذیرید و مبالغی را پرداخت کنید ولی به اخباری دسترسی داشته باشید که مثلا در 20:30 پخش نمی‌شود ...
از طریق زیبایی چهره‌ی او، با گناه آشنا می‌شود: گناهی که با زیبایی ظاهر عجین است... در معبد شاهد صحنه‌های عجیب نفسانی است و گاهی نیز در آن شرکت می‌جوید؛ بازدیدکنندگان در آنجا مخفی می‌شوند و به نگاه او واقف‌اند... درباره‌ی لزوم ریاکاربودن و زندگی را بازی ساده‌ی بی‌رحمانه‌ای شمردن سخنرانی‌های بی‌شرمانه‌ای ایراد می‌کند... ادعا کرد که این عمل جنایتکارانه را به سبب «تنفر از زیبایی» انجام داده است... ...
حسرت گذشته را خوردن پیامد سستی و ضعف مدیرانی است که نه انتقادپذیر هستند و نه اصلاح‌پذیر... متاسفانه کانون هم مثل بسیاری از سرمایه‌های این مملکت، مثل رودخانه‌ها و دریاچه‌ها و جنگل‌هایش رو به نابودی است... کتاب و کتابخوانی جایی در برنامه مدارس ندارد... چغازنبیل و پاسارگاد را باد و باران و آفتاب می‌فرساید، اما داستان‌های کهن تا همیشه هستند؛ وارد خون می‌شوند و شخصیت بچه‌های ما را می‌سازند ...
نقطه‌ی شروع نوشتن، همیشه همین است: یک جمله‌ی درست و واقعی... می‌دانی، همه‌ی ما هر روز، هر کدام به شکل و شیوه‌ای، لت‌وپار می‌شویم... او از جنگ منزجر بود و هم‌زمان جنگ وی را به هیجان می‌آورد... هنوز «گذشته» برایت نوستالژیک نشده تا در دام رمانتیک کردن گذشته بیفتی... برای بسیاری «برف‌های کلیمانجارو»، روایت حسرت و پشیمانی است. اما برای جان مک‌کین، این داستان، روایت پذیرشِ همراه با فروتنی و امید بود و مُهر تأیید دیگری بر این که «زندگی، ارزش جنگیدن دارد.» ...