پیوند با جنگ | هم‌میهن


«انقلاب و جنگ داخلی شخصیت‌های عجیب بسیاری را که زندگی‌هایی معمولی در جامعه‌ای آرام دارند از دل تاریکی بیرون می‌کشد. تک‌ و توک افراد خاصی هستند که در این اوضاع به‌خاطر قساوت یا فضیلت‌شان، یا صرفاً به‌خاطر کارهایی که کرده‌اند، به شهرت می‌رسند، که عموماً مقطعی و گذراست و بعد از مدتی به دست فراموشی سپرده می‌شود. در پایان هر نزاع مسلحانه، فقط نام چند نفر از رهبرهای طرفین که از گزند دروگر زمان نجات یافته‌اند در صفحات تاریخ ثبت می‌شود؛ این نام‌ها از حافظه کوتاه‌مدت مردم پاک می‌شوند، اما در کتاب‌های تاریخ باقی می‌مانند.»

«قصه‌های جنگ» [A set of six] جورف کنراد

تاریخ بشریت تا به امروز، جنگ‌های بسیاری را به خود دیده است و لحظه‌به‌لحظه آن‌ها را ثبت کرده است. اما گویی جنگ هرگز درس عبرتی ندارد و باز در چرخه‌ای تکرار می‌شود. در پسِ پرده‌های تلخ و تاریک جنگ، در پس خون‌هایی که بر زمین ریخته می‌شود و سرزمین‌هایی که اشغال می‌شود، روایت‌هایی پنهان نهفته است. قصه‌هایی از درد و رنج و ترس، که در نهادِ تک‌تک افرادِ درگیر جنگ، انقلابی ایجاد می‌کند. انسانِ جنگ‌دیده، هرگز به پیش از تجربه جنگ باز نمی‌گردد و تا آخرین لحظه از زندگی‌اش، جنگی را در درون خود به این سو و آن سو می‌برد. جنگی که هزاران کشته ندارد، اما هزاران بار، یک نفر را می‌کشد و زنده می‌کند و باز می‌کشد و دوباره زنده می‌کند.

جورف کنراد نویسنده بریتانیایی-لهستانی است که در بردیچیف، امپراطوری روسیه (پادولیای، اوکراین کنونی) متولد شد. این منطقه از ملیت‌های مختلفی تشکیل شده بود که چهار مذهب و چهار زبان و چندین طبقه‌ی اجتماعی داشتند. آن بخشی که ساکنینش به زبان لهستانی حرف می‌زدند و خانواده‌ی کنراد هم از آن‌ها بود، آبا و اجدادی از طبقه‌ی سلاچتا بودند که طبقه‌ای پایین‌تر از آریستوکرات‌ها بود، ثروتمند و اصیل و دارای قدرت سیاسی بودند. «کنراد» به خوبی بر قواعد جنگ، چگونگی رخ دادن و تمام شدنش آگاه است. او تمام عشق‌ها، طعنه‌ها، خشونت‌ها، یأس‌ها و تأسف‌های جنگ را می‌شناسد و در کالبد انسان‌هایی رها نشده از جنگ، هر یک را روایت می‌کند.

کتاب «قصه‌های جنگ» [A set of six]، مجموعه داستانی است از جوزف کنراد، که در پنج فصل، داستان‌هایی را با محوریت جنگ و شخصیت‌هایی که هر یک به نحوی با جنگ آمیخته‌اند، روایت می‌کند. گاسپار روئیس، خبرچین، وحشی، آنارشیست و جناب کنت، فصل‌های این کتاب هستند که به ترتیب داستان‌هایی است عاشقانه، طعنه‌آمیز، خشونت‌آمیز، یأس‌آمیز و تأسف‌بار.

نویسنده کوشیده است که صرفاً گزارشی از جنگ و رخدادهای آن به دست خواننده ندهد، بلکه با پرداختن به شخصیت‌ها و جزئیات حالات درونی و بیرونی‌شان، بیان احساسات و عواطف‌شان، تاثیرات و تغییراتی را که جنگ در افراد و در زندگی‌هایشان رقم می‌زند، روایت کند. شخصیت‌ها به خوبی پرداخته شده‌اند و هرکدام به شکلی پنهان یا نهان، در درون خود نیز دچار جنگی عظیم‌تر از جنگ بیرونی هستند. گویی تاثیر جنگ هرگز پاک نخواهد شد و بر تک‌تک رفتار و تصمیمات افراد نیز تاثیر خواهد گذاشت.

نویسنده تغییرات شخصیت‌ها را نیز به تصویر می‌کشد که چگونه انسانی ساده و شریف، در جریان جنگ و رخدادهای آن و رنجی که بر او تحمیل می‌شود، می‌تواند به انسانی دیگر با خصوصیات اخلاقی دیگر تبدیل شود. اما چیزی که مشهود است، توقف‌ناپذیری زندگی است که حتی در شرایطی به دشواری و نابسامامی جنگ نیز همچنان ادامه دارد و گزیری از آن نیست. در بطن آشوبی که بودن را تهدید می‌کند، همچنان عشق، چونان جوانه‌ای که سر از خاکِ سرد بیرون می‌آورد، می‌روید و لکه‌ای رنگی بر صحنه کبودِ تاریخ می‌اندازد. همانطور که یأس و خشونت اجتناب‌ناپذیر هستند، عشق نیز بخش عظیمی از وجود انسانِ جنگ‌دیده را پر می‌کند؛ چراکه آخرین پناهِ جان آدمی عشق است؛ عشقی که امید به بودن را می‌افزاید و انسان را وادار به ادامه‌دادن می‌کند.

«قصه‌های جنگ» دومین کتاب ترجمه شده به قلم نیما حضرتی از مجموعه داستان‌های کوتاه جوزف کنراد است، کتاب اول «قصه‌های آشوب» در سال ۱۴۰۱ منتشر شد. قرار بود که این مجموعه ادامه یابد اما دست اجل امان نداد و مترجم جوان و بااستعداد این مجموعه در شهریورماه ۱۴۰۲ دار فانی را وداع گفت. این مجموعه داستان نیز که به‌تازگی توسط نشر نی منتشر شده است، در ۱۹۳ صفحه در اختیار علاقه‌مندان قرار گرفته است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...