قدرت کلمات | آرمان امروز


وقتی می‌گوییم «بافته ز جان» [The great passageیا  Fune o amu] اثر شیون می‌یورا [Shion Miura] نویسنده ژاپنی روايتى از تدوین يک فرهنگ لغت است، منظور این نیست که تدوین فرهنگ لغت چارچوبی فرعى برای داستانی هیجان‌انگیزتر است، بلکه منظور این است که در اين اثر درواقع به جزييات خلق يک فرهنگ لغت می‌پردازد که از نگاه نويسنده «گذرگاه عظيم» خطاب می‌شود. این گذرگاهِ پُردردسر و به‌زعم نويسنده عظيم، در بخش‌هاى مربوط به کارت‌های شاخص، تصمیم‌گیری‌های سخت فهرست، کليات، استخدام کارکنان، انتخاب انبار مناسب کاغذ، بررسی پنج مجموعه گالری، و مذاکرات درون شرکت ناشر برای چاپ فرهنگ لغت و قراداد انتشار طولانی‌مدت به چشم می‌خورد.

بافته ز جان» [The great passageیا  Fune o amu

عليرغم اينکه در نگاه اول اين توصيفات ممکن است کسل‌کننده به‌نظر برسد، اما این‌طور نیست. به اين دلیل که «بافته ز جان» کتابی درباره وسواس است. بسیاری از وظایفی که در زندگی برای خود تعیین می‌کنیم تا حدودی خودسرانه هستند، اما درمورد اینکه توجه فردی را کاملاً به چیزی اختصاص داده و آن را به استثنای هر چیز دیگری دنبال کنیم، چیز قانع‌کننده‌ای وجود دارد. شما درنهایت به‌دنبال این گروه کوچک وسواسی روانه می‌شويد. زمانی که یک کلمه گم‌شده را در زمان نزديک به انتشار اثر پیدا می‌کنند و مجبور می‌شويد همه‌چیز را دوباره بررسی کنيد، حس جالبى را تجربه مى‌کنيد؛ چراکه با شخصيت‌هاى داستان رنج می‌برید، و با آنها خوشحال می‌شوید که اين خود باعث ايجاد حس‌آميزى در مخاطب می‌شود.

این نوآورى نويسنده در طرح موضوع وسواس به‌گونه‌اى است که کمک می‌کند که وسواس به کتاب و زبان باشد. اگر خواننده یا نویسنده‌ای مشتاق هستید، شخصیت‌ها مانند ارواح خویشاوند به‌نظر می‌رسند: «مهم نیست که چقدر در برقراری ارتباط با مردم ضعیف بود، با کتاب‌ها می‌توانست در گفت‌وگوی عمیق و آرام شرکت کند.»

در اين اثر فوق‌العاده، روشی که نويسنده بر روی فرهنگ لغت کار می‌کند و کاراکترها را تغییر می‌دهد بسيار دوست‌داشتنى و جذاب است. چند نفر از کارکنان در ابتدا علاقه زیادی به زبان نداشتند، اما غوطه‌ورشدن در این دنیا به آنها کمک کرد تا به معنا و کاربرد دقیق کلمات توجه کنند و یاد بگیرند که چگونه زندگی کنند: «او فکر کرد، کار بر روی فرهنگ لغت، جست‌وجو کردن در کلمات به روشی که ما انجام می‌دهیم، مرا تغییر داده است...»؛ درحقيقت بايد گفت گذر از آن همه واژه و مفهوم استعاره شگفت‌انگیزی از زندگی است که به‌مثابه دریایی است که کلمات به اندازه نقاط نورانی کوچک روی سطح آن جمع می‌شوند.

«بافته ز جان»، به سفر یک کشتی در میان دریای کلمات اشاره دارد، که به مردم کمک می‌کند تا این نقاط نورانی کوچک را بردارند و جمع‌آوری کنند و با آن می‌توانند به یکدیگر بياموزند چگونه می‌توان دقیق‌تر فکر و احساس کنند و بنابراين می‌توانند ارتباطات نزديک‌تر و موثرترى ايجاد کنند.

این رمان شگفت‌انگيز پانزده‌ سال را دربرمی‌گیرد؛ زیرا روند تکمیل مجموعه عظیم و جاه‌طلبانه‌اى را دنبال می‌کند و جزئیات بسیاری از موانع و چالش‌های پیش روی ویراستاران را شرح می‌دهد. در سرتاسر متن، گفت‌وگوهای کوچکی درمورد معانی کلماتی که شخصیت‌ها درباره آنها بحث می‌کنند، مانند چگونگی تعریف «چپ» و «راست»، «مرد» و «زن» یا «عشق» وجود دارد. اما این فقط واژه‌سازها نیستند که مجذوب خود خواهند شد؛ هر بخش از رمان حول یک شخصیت متمرکز است و زندگی و علایق آن‌ها را عاشقانه و حرفه‌اى با بيانى کامل و جذاب بیان می‌کند.

پیام ساده کتاب فوق‌العاده اهمیت اشتیاق معنادار در کار و روابط، بی‌سروصدا در سفر هر شخصیت تکرار می‌شود. این پیامی است که آشکارا عمیقا در جامعه ژاپن طنین‌انداز می‌شود، همان‌طور که موفقیت اين کتاب در یک فیلم اقتباسی از آن در سال ٢٠١٣ به کارگردانی یویا ایشی نیز روشن شد و اکنون ترجمه فارسی این رمان با ترجمه آزاده سلحشور در نشر فرهنگ معاصر.

«بافته ز جان» از نظر سبکی بسيار متبحرانه است؛ اين تبحر با تغییر در روایت‌ها و با تکنيک همپوشانی داستان شخصیت‌ها در زمان و مکان به خوبى نمايان است. این رمان بینش‌های متفکرانه زیادی درمورد زندگی، کلمات و اهمیت داشتنِ عزت نفس شما در اختیار خوانندگان قرار می‌دهد. به بیانی دیگر، «بافته ز جان» رمانی است که اگر زبان را دوست دارید و می‌خواهید صبور باشید، پاداش‌های زیادی به شما می‌دهد و در آخر شگفت‌زده‌تان می‌کند.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...