لیلا جعفری | ایبنا


حسن حسندوست از باتجربه‌ترین تدوینگران سینمای ایران است. او از دهه ۶۰ کار خودش را در سینما شروع کرد و تاکنون بیش از ۹۰ فیلم سینمایی را تدوین کرده است. حسندوست برای تدوین فیلم‌های «هامون»، «بچه‌های آسمان»، «آواز گنجشک‌ها» و «پرویزخان» سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر را برده است. حسندوست به تازگی کتاب «زیبایی‌شناسی تدوین فیلم» [Film editing : history, theory, and practice : looking at the invisible] اثر دان فرسرویس [Don Fairservice] را ترجمه کرده که یکی از کتاب‌های تخصصی و مرجع در زمینه هنر تدوین به حساب می‌آید.

«زیبایی‌شناسی تدوین فیلم» [Film editing : history, theory, and practice : looking at the invisible] اثر دان فرسرویس [Don Fairservice]

با حسندوست درباره هنر تدوین و «زیبایی‌شناسی تدوین فیلم» گفت‌وگویی انجام دادیم که در ادامه می‌خوانید:

آیا به لحاظ تاریخی می‌توان تدوین را همپای سینما دانست؟

از لحظه‌ای که در سال ۱۸۹۵ برای اولین بار فیلم‌های سینمایی برای عموم مردم به روی پرده رفت، تاریخ تدوین هم آغاز شد. تا قبل از ۱۸۹۵ تاریخ سینما به ابداع تصاویر متحرک مربوط می‌شود. این کار در کشورهای مختلفی انجام و تجربه شد. تا این‌که در ۱۸۹۵ «برادران لومیر» در فرانسه برای اولین بار فیلم را روی پرده انداختند و برای تماشاگران فیلم نشان دادند و بلیت فروختند. این را همه با عنوان مبدع پیدایش سینما یا تصاویر متحرک می‌دانند. از همان روزهای نخست که تصمیم گرفته شد که فیلم را برای تماشاگر به نمایش درآورند، مسئله برش کردن مطرح شد و کم‌کم این برش کردن به تدوین تبدیل شد. قطعاً باید بدانیم که تاریخ سینما با تاریخ پیدایش تدوین با هم بوده و به عبارتی با هم صورت گرفته است. اوایل فقط برش کردن و چسباندن مطرح بوده ولی کم‌کم وقتی سینما به سمت داستان‌گویی و روایت داستان پیش رفت مجبور شدند تا اصول تدوین را هم ابداع کنند. برای همین می‌توانیم بگوییم که تاریخ سینما و تاریخ تدوین با هم پیش رفته است. حتی معتقدم که اگر تدوین نبود، تاریخ سینما هم به این شکل که الان هست، نبود.

هنر تدوین از پیدایش تا کنون چه‌قدر دچار تغییر و تحول شده است؟

باید بدانیم که اول تدوین به شکل ساده خود یعنی برش کردن صرف و چسباندن نماها فقط جهت تداوم اولیه صورت می‌گرفت. چندین سال اول فقط همین برش دادن و چسباندن مطرح بود ولی بعداً کم‌کم که در فیلم‌ها، داستان پدیدار شد ناگزیر شدند که تصاویر متنوع‌تری را فیلمبرداری کنند و این تصاویر متنوع باعث شد که اصول مکانیکی تدوین ابداع شود.

بنابراین وقتی که صحبت از تاریخ تدوین می‌کنیم باید تاریخ پیشرفت آن را مدنظر داشته باشیم. برای همین می‌توان گفت با پیشرفت سینما، ابزار فنی نیز پیشرفت می‌کرد. با بیشتر شدن تماشاگران سینما، داستان‌ها هم متنوع‌تر می‌شد. همان‌طور که در کشورهای زیادی فیلم سینمایی ساخته شد و سالن‌های سینما به وجود آمد به همان نسبت در کیفیت فیلم‌ها هم تحول شکل گرفت که این کیفیت‌ها بیشتر به خاطر شیوه‌های تدوین بود که تا به حال ادامه داشته است.

آیا میان تدوین در سینمای کلاسیک و سینمای معاصر تفاوتی وجود دارد؟

تدوین در طول سالیان مختلف دچار تغییر و تحول شده است اما نکته مهم این است که اصول اولیه تدوین که اصطلاحاً اصول مکانیکی نام دارد از همان روزهای اول تاریخ سینما به اصطلاح ابداع و رفته رفته اصول متنوعی به آن اضافه شد.

بنابراین اصول مکانیکی تفاوتی نکرده است. اصول مکانیکی همان اصولی است که از ابتدای پیدایش سینما وجود داشته ولی در مورد زیبایی‌شناسی تدوین، مرتب تغییر و تحول پیش آمده است. یعنی از دوره صامت کم‌کم تحول و تغییرات بیشتر می‌شود تا زمان حاضر. اصولاً سبک‌ها و نظریات مختلفی برای تدوین به وجود آمده است؛ این موضوع تا به امروز ادامه داشته و مسلماً ازآن‌جا که تدوین یک هنر خلاقه است، تغییر و تحول هم در آن گریزناپذیر است. این هنر در طول سالیان متمادی دچار تغییر و تحول شده اما اصول مکانیکی هنوز سر جای خودش باقی است.

به لحاظ حرفه‌ای میان تدوینگران سینمای ایران و سینمای آمریکا تفاوتی وجود دارد؟

خیر! همه داریم فیلم داستانی می‌سازیم، بنابراین اصولی که ما در تدوین به کار می‌بریم هیچ تفاوتی نمی‌کند. یک تدوینگر ایرانی هم باید همان اصول را بلد باشد. اصولی که تدوینگران سینمای آمریکا استفاده می‌کنند ما هم استفاده می‌کنیم. تفاوت در زیبایی شناسی تدوین است. این موضوعه میان این فیلم‌ها تاثیرات متفاوتی می‌گذارد و به این دلیل داستان‌های ایرانی با داستان‌های آمریکایی خیلی فرق می‌کند. شاید مضامین مشابهی درون آن‌ها وجود داشته باشد، اما نحوه روایت کردن یک داستان فرق کند که به زیبایی‌شناسی در تدوین مربوط می‌شود. قطعاً تفاوت‌هایی می‌تواند وجود داشته باشد اما به طور کل اصول و قواعد تدوین در تمام دنیا یکسان است و تفاوتی ندارد.

آیا می‌توان گفت تدوین زیر سایه کارگردانی قرار دارد؟

ما در سینما سه هنر مهم داریم: اول فیلمنامه، دوم کارگردانی و سوم تدوین. منظور این نیست که هنرهای دیگر مانند بازیگری، فیلمبرداری، طراح صحنه و … مهم نیستند، بلکه عامل مهم و تاثیرگذار به نحوه روایت داستان برمی‌گردد. این سه هنر که نام بردم خیلی بنیادی هستند و در کنار هم معنا پیدا می‌کنند.

وقتی ما از خلاقیت و اهمیت تدوین در این مثلث صحبت می‌کنیم، می‌بینیم تدوین چه تاثیرات شگرفی در فیلم ایجاد می‌کند. در نتیجه این تاثیرات متنوع و حتی زیربنایی ممکن است تغییرات زیادی در فیلمنامه و کارگردانی به وجود بیاورد.

بنابراین طبیعی است که هنر تدوین بخواهد تغییر و تحولاتی در فیلم و فیلمنامه به وجود بیاورد. بنابراین هر تدوینگری که بتواند چنین تغییراتی را در جهت مثبت روی فیلم اعمال کند، وظیفه خودش را انجام داده است یعنی نام او باید به عنوان تدوینگر در فیلم نوشته شود نه کارگردان. حتی اگر فیلمنامه فیلم تغییرات زیادی کند و یا حتی اگر سبک کارگردانی تغییر داده شود باز هم نمی‌توان گفت که فیلم را تدوینگر ساخته است. وظیفه تدوینگر ایجاد تغییر و تحول در فیلمنامه و کارگردانی است. هر هنرمندی در شاخه‌های حرفه‌ای سر جای خودش است، کارگردانی هم در جای خود قرار دارد بنابراین تدوینگر زیر سایه کارگردانی قرار نمی‌گیرد. تدوینگر خودش یک کار مهم انجام می‌دهد و کارش به جای خودش اهمیت دارد. اسمش به عنوان تدوینگر ثبت می‌شود و همان ارزشمند است. تدوین می‌تواند همپای کارگردانی ارزشمند باشد. ما تدوینگران مهمی در سینما داریم که حتی برخی از آنان از بعضی از کارگردانان معروف‌تر هستند ولی باز هم آنها تدوینگر هستند و نمی‌توان به آنها عنوان کارگردان را اطلاق کرد.

اگر بخواهید برای زیبایی‌شناسی فیلم مثال بزنید چه فیلم‌هایی را نام می‌برید؟

ما همیشه در کلاس می‌گوییم تمام فیلم‌های خوب در دنیا دارای زیبایی‌شناسی هستند. هیچ فیلم خوبی وجود ندارد که زیبایی‌شناسی نداشته باشد. اصولاً یکی از معیارهای ما برای فیلم خوب داشتن زیبایی‌شناسی در فیلم است. این زیبایی‌شناسی از کارگردانی آغاز می‌شود و در هنگام تدوین متبلور می‌شود و خودش را نشان می‌دهد و حتی ممکن است چیزی به فیلم اضافه کند و فیلم را قوی‌تر و پربارتر کند.

زیبایی‌شناسی تدوین فیلم» حسن حسندوست

بنابراین تمام فیلم‌های خوب دنیا دارای زیبایی‌شناسی هستند. وظایفی که ما به عنوان محقق پژوهشگر و یا منتقد فیلم داریم این است که زیبایی‌شناسی فیلم‌های خوب را کشف کنیم و آن‌ها را برای دیگران توضیح دهیم. این وظیفه ماست برای همین بدون ذکر مثال می‌گویم هر فیلم خوبی که در تاریخ سینما ساخته شده دارای زیبایی شناسی فیلم است.

چرا کتاب و منبع نظری درباره تدوین در بازار کتاب ایران این‌قدر کم است؟

من فکر می‌کنم در تمام دنیا این منابع کم باشد، چون هنر تدوین یک هنر تخصصی ویژه است و مسلماً خواننده‌های خاصی دارد. وقتی دارای مخاطب خاصی هستید نمی‌توانید به وفور کتاب بیرون دهید. درضمن استادان زیادی هم در ایران نداریم که بتوانند کتاب‌های تخصصی تدوین را بنویسند یا گردآوری و ترجمه کنند. برای همین تعداد این کتاب‌ها کم است. ولی در سال‌های اخیر تا جایی که من اطلاع دارم ۱۵،۱۶ کتاب درباره‌ی هنر تدوین در بازار کتاب ایران منتشر شده که برخی از آن‌ها در دسترس نیستند. یعنی تجدید چاپ نشده‌اند. خود من هم به شدت علاقه‌مند هستم که کتاب‌های بیشتری را ترجمه و یا تالیف کنم. اگر بازار نشر قدرت بیشتری پیدا کند که بتواند این کتاب‌ها را منتشر کند، تعداد این دست از کتاب‌ها زیادتر خواهد شد. ولی در حال حاضر هزینه‌های بالایی که چاپ و نشر کتاب دارد، در انتشار کم کتاب‌های مربوط به تدوین موثر است.

دان فرسرویس، نویسنده کتاب «زیبایی‌شناسی تدوین فیلم» تا چه اندازه شناخته شده است؟

در این کتاب شرح مختصری از آقای دان فرسرویس نوشته‌ام. او تدوینگری حرفه‌ای بوده و. فیلم‌های سینمایی زیادی در هالیوود و کانادا تدوین کرده است. همچنین فیلم هم ساخته و بعد از آن در دانشکده سینما در کانادا برای مدت‌های زیادی استاد بوده. متاسفانه اکنون در قید حیات نیست. روی این کتاب هم سال‌های زیادی پژوهش و تحقیق انجام داده و به عنوان کتاب درسی در دانشکده‌های کانادایی تدریس می‌شود. من تا این اندازه درباره‌ایشان اطلاعات دارم. مهم نیست که نویسنده شناخته شده هست یا خیر، مهم این است که کار او برای فرهنگ سینمایی بسیار باارزش است. برای همین من این کتاب را ترجمه کردم و در ترجمه دقت زیادی نیز داشتم. این کتاب می‌تواند سالیان سال در ایران مورد استفاده دانشجویان سینما قرار بگیرد.

برای ترجمه این کتاب با چالش خاصی مواجه بودید؟

چالش خاصی نداشتم. ترجمه کتاب حدود شش، هفت سال طول کشید و سعی کردم که معانی آن درست باشد. این کتاب تخصصی است و هر مترجمی که انگلیسی و فارسی بلد است نمی‌تواند چنین کتاب‌هایی را ترجمه کند؛ همان‌طور که خود من نمی‌توانم یک رمان سنگین را ترجمه کنم. چون خودم در این رشته تخصص دارم حرف‌های نویسنده را درک می‌کنم. بنابراین معانی کتاب را به خوبی متوجه می‌شوم و از پس ترجمه آن به فارسی برمی‌آیم.

بنابراین در ترجمه آن مشکل خاصی نداشتم ولی برای انتشار آن دردسر زیادی کشیدم. چندین سال طول کشید، چون پیدا کردن ناشر برای کتاب‌های تخصصی سخت است که البته به همت نشر دف و آقای حمیدرضا شعبانی که صاحب نشر هستند توانستیم کتاب را با بهترین کیفیت به بازار عرضه کنیم.

آشنایی با مفاهیم نظری و تاریخی هنر تدوین به بهتر شدن کار تدوینگران به ویژه تدوینگران جوان کمک می‌کند؟

صد درصد! کسی نمی‌تواند تنها به صورت تجربی تدوینگر شود. قطعاً هم باید آموزش دید چه نظری و چه عملی، و هم باید استادان معتبری داشت که شخص را راهنمایی و هدایت کنند. بنابراین مطالعه این کتاب‌ها صد درصد در پیشرفت تدوینگران می‌تواند موثر باشد. امیدوار هستم که دانشجویان علاقه‌مند این کتاب‌ها را مطالعه کنند.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...
موران با تیزبینی، نقش سرمایه‌داری مصرف‌گرا را در تولید و تثبیت هویت‌های فردی و جمعی برجسته می‌سازد. از نگاه او، در جهان امروز، افراد بیش از آن‌که «هویت» خود را از طریق تجربه، ارتباطات یا تاریخ شخصی بسازند، آن را از راه مصرف کالا، سبک زندگی، و انتخاب‌های نمایشی شکل می‌دهند. این فرایند، به گفته او، نوعی «کالایی‌سازی هویت» است که انسان‌ها را به مصرف‌کنندگان نقش‌ها، ویژگی‌ها و برچسب‌های از پیش تعریف‌شده بدل می‌کند ...
فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیش‌ازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی می‌توانند از آسیب‌پذیری‌های خود و دیگران در سرمایه‌گذاری‌های مالی آگاه‌تر شوند... سرمایه‌گذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاه‌مدت دارند و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده می‌گیرند ...
هنر مدرن برای او نه تزئینی یا سرگرم‌کننده، بلکه تلاشی برای بیان حقیقتی تاریخی و مقاومت در برابر ایدئولوژی‌های سرکوبگر بود... وسیقی شوئنبرگ در نگاه او، مقاومت در برابر تجاری‌شدن و یکدست‌شدن فرهنگ است... استراوینسکی بیشتر به سمت آیین‌گرایی و نوعی بازنمایی «کودکانه» یا «بدوی» گرایش دارد که می‌تواند به‌طور ناخواسته هم‌سویی با ساختارهای اقتدارگرایانه پیدا کند ...
باشگاه به رهبری جدید نیاز داشت... این پروژه 15 سال طول کشید و نزدیک به 200 شرکت را پایش کرد... این کتاب می‌خواهد به شما کمک کند فرهنگ برنده خود را خلق کنید... موفقیت مطلقاً ربطی به خوش‌شانسی ندارد، بلکه بیشتر به فرهنگ خوب مرتبط است... معاون عملیاتی ارشد نیروی کار گوگل نوشته: فرهنگ زیربنای تمام کارهایی است که ما در گوگل انجام می‌دهیم ...