ترجمه رضا علیزاده | اعتماد


«آنک نام گل» [نام گل سرخ] توامان در هر دو وجه سرگرم‌کننده و بلند‌پروازانه بودن موفق بوده است. می‌توان این رمان را رمانی فلسفی در نظر گرفت که نقاب داستان پلیسی بر صورت دارد، یا آن را رمانی پلیسی درنظر گرفت که نقاب رمان تاریخی بر چهره زده، یا حتی بهتر، ترکیبی از هر سه. چنین کاری غیرممکن به‌نظر می‌رسد، اما اکو آن را عملی کرده است. اگرچه کتاب‌های قبلی اکو اغلب مطالبی فنی در مورد نشانه‌شناسی بوده، او در مورد نویسندگانی همچون یان فلمینگ، اوژن سو و جیمز جویس و موضوعاتی مثل داستان مصور سوپرمن هم مطالبی نوشته است. اکو در نخستین رمانش کاملا با تسلط از پس این کار برآمده است. عنوان کتاب ظاهرا با جمله پایانی آدسو که سال‌ها پس از وقایع مشغول نوشتن است توضیح داده می‌شود: «این دست‌نوشته را به‌جا می‌گذارم، اما نمی‌دانم برای که، دیگر نمی‌دانم این نوشته در مورد چیست: stat rosa pristina nomine, nomina nuda tenemus»

آنک نام گل» [نام گل سرخ] اومبرتو اکو

گویا معنی جمله لاتین (گل به نام پیشینش ماندگار است و ما را جز نامی چند چیزی به دست نیست) باید عبارت از این باشد که آدسو ذات واقعه را ارایه می‌کند، نه تفسیر آن را. گل با تمام هستی خود و اسمش گل است، اما ما در خزان و بعد، جز اسم خشک و خالی چیزی در دست نداریم. [همان مفهومی که ناصر خسرو در این بیت از «نام تهی» مدنظر دارد: خرسند مشو به نام بی‌معنی/ نامی تهیست زی خردْ عنقا].

«آنک نام گل» گویی برای القای نوعی مدل قرون وسطایی از سه وحدت زمان و مکان و کنش، در هفت فصل که بر پایه هفت روز آفرینش بنا شده، روایت می‌شود. این هفت روز نیز به بخش‌هایی تقسیم شده که اساس آن ساعات شرعی است. اکو دو نمودار و نقشه از آنهایی که برای تفهیم مطلب در آثار نشانه‌شناسی خود به‌کار می‌برد، در ‌کتاب گنجانده. یکی از آنها خود صومعه است، بنایی پرابهت؛ دیگری کتابخانه است که به‌شکل هزارتو طراحی شده. او همچنین امکان لذت بردن از کشف رمزی را که بر اساس علایم منطقه ‌البروج نوشته شده برای ما فراهم می‌کند. آنچه آدسو باید بگوید غیرمترقبه است. او یک‌جور دکتر واتسون دست و پا چلفتی و نجیب و پارساست که راهبی فرانسیسی از اهالی انگلستان را به‌اسم ویلیام باسکرویلی همراهی می‌کند.

ماموریت ویلیام پیش بردن مذاکرات میان امپراتور لوئی چهارم و پاپ بدنام یوهانس بیست و دوم (هیچ پاپی پس از او تا قرن بیستم این اسم را برای خود انتخاب نکرد) است. ویلیام هنگامی که تیغ تیز خود را روی رفتارهای دیوانه‌وار معاصرانش می‌کشد، شباهت‌هایی به دوست هموطنش ویلیام آکمی (فیلسوف و راهب انگلیسی) دارد. او مفتش بوده است، اما مفتشی دلرحم که به شاکیان همانقدر سوءظن داشته که به متهمان. ویلیام تا حدی به خود اومبرتو اکو هم شباهت دارد و متخصص کشف رمز است: نوعی نشانه‌شناس قرن چهاردهم میلادی و چنان‌که اصل و ریشه‌اش از باسکرویل نشان می‌دهد [اشاره به «سگ شکاری باسکرویل» در داستان‌های شرلوک هُلمز] سرآمد کارآگاهان است. همه اینها را اکو با مطایبه و شور و حرارت منتقل کرده است. سرمشق او در مکتبی که برگزیده، بهترین‌ها بوده‌اند و بورخس از جمله آنهاست و ویلیام و کتاب گمشده ارسطو بهترین دلیل برای ذوق دلچسب او است. اگرچه کشمکش‌ها قرون وسطایی شروع می‌شوند، اما مدرن خاتمه پیدا می‌کنند. آدسو که اصل و تباری آلمانی دارد، ادعا می‌کند که قادر به خواندن شعر جدید دانته نیست، شعری که به‌زبان «توسکان عامیانه» سروده شده، اما فراوان از آن نقل‌قول می‌آورد، چنان‌که نقل‌قول‌هایش از جیمز جویس نیز فراوان است. ترجمه ویلیام ویور نفاست متن اصلی را رو آورده است. کتاب اکو محبوبیت فراوانی در اروپا داشته و لایق چنین محبوبیتی در ایالات متحده هم هست.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...
در شوخی، خود اثر مایه خنده قرار می‌گیرد، اما در بازآفرینی طنز -با احترام به اثر- محتوای آن را با زبان تازه ای، یا حتی با وجوه تازه ای، ارائه می‌دهی... روان شناسی رشد به ما کمک می‌کند بفهمیم کودک در چه سطحی از استدلال است، چه زمانی به تفکر عینی می‌رسد، چه زمانی به تفکر انتزاعی می‌رسد... انسان ایرانی با انسان اروپایی تفاوت دارد. همین طور انسان ایرانیِ امروز تفاوت بارزی با انسان هم عصر «شاهنامه» دارد ...
مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...