در پنج مجلد تدوین شده است... سپس به مقایسه‌ی حکومت فرانسه و آرای امام به عنوان مدافعان حقوق انسان و روشنفکرانی چون روسو، مونتسکیو ، ولتر و تاگور، در قیاس با مقام و منزلت امام، توجه می‌کند... فصل دیگر کتاب را به تطبیق مواد منشور جهانی حقوق بشر و رهنمودهای امام اختصاص می‌دهد و برتری دید جهان شمول او را به اثبات می‌رساند...

الامام علی صوت العدالة الانسانیة جورج جرداق امام علی صدای عدالت انسانی
امام علی صدای عدالت انسانی.
اثری به زبان عربی با نام کامل «الامام علی صوت العدالة الانسانیة» درباره‌ی حضرت امیر علیه السلام، به قلم جورج جرداق (1926-2014)، نویسنده و ادیب و روزنامه نگار معاصر مسیحی لبنانی که به سال 1958 با مقدمه ای به قلم میخائیل نعیمه، در بیروت به چاپ رسیده است. وی در شهر «جدیده‌ی مرجعیون» که «مرج العیون» نیز خوانده می‌شود، درخانواده‌ای غسّانی از اصل قحطانی، تولد یافت.

این اثر در پنج مجلد با عناوین زیر تدوین شده است:  الامام علی و حقوق الأنسان؛ بین علی و الثّورة الفرنسیة؛ الامام علی صوت العدالة الانسانیة؛ علی و سقراط؛ علی و عصرة؛ علی و القومیة العربیة. نویسنده در فصل‌های نخستین جلد اول به تاریخچه‌ی پیدایش دین اسلام و ستایش از آن پرداخته است. سپس با استناد به سخنان رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، به پیوند عمیق میان آن حضرت و امام علی علیه السلام اشاره و نقش او را در تحکیم ارکان دین حنیف اسلام بیان کرده است. مصنّف، پس از این مقدمه، وارد بحث اصلی می‌شود که نموداری است از عوامل و شرایطی که امام برای استقرار عدالت جهانی پیشنهاد می‌کند. در این گفتار، عدالت و ظلم ستیزی سرلوحه‌ی همه‌ی رهنمودهای آن حضرت به کارگزارانش معرفی می‌شود. مطالب جلد دوم ادامه‌ی مبحث جلد اول است. فصل اول آن را در واقع، بخش دوم «الإمام علی و حقوق الانسان» باید شمرد. در این فصل، از اصول و قوانین اجتماعی و سیاسی عادلانه‌ی مورد نظر امام بحث می‌شود. نویسنده سپس به مقایسه‌ی حکومت فرانسه و آرای امام به عنوان مدافعان حقوق انسان، از سوی دیگر می‌پردازد.

هم‌چنین به جایگاه روشنفکرانی چون روسو، مونتسکیو ، ولتر و تاگور، در قیاس با مقام و منزلت امام، توجه می‌کند. در فصل بعدی، انقلاب کبیر فرانسه را به زبانی پر جاذبه شرح می‌دهد و بعثت پیامبر اسلام را از جهاتی با آن شبیه می‌خواند. سپس با ذکر انحراف و توطئه‌های بنی امیّه و بنی عباس بر حقانیت علویّون در طی تاریخ تأکید می‌کند. آن گاه فصل دیگر کتاب را به تطبیق مواد منشور جهانی حقوق بشر و رهنمودهای امام اختصاص می‌دهد و برتری دید جهان شمول او را به اثبات می‌رساند. فصل اول جلد سوم، هرچند عنوان این مجلد علّی و سقراط است. در واقع ادامه‌ی مبحث جلد دوم است و به مواد و بندهای بیانیه‌ی انقلاب کبیر فرانسه درباره‌ی حقوق بشر و سنجش آن با مبانی و اصولی که امام اعلام فرموده اختصاص دارد. نویسنده آزادی و برابری و عدالت را وجوه مشترک آن دو یافته و عدالت از دید امام را که حاکم بر قانون‌مندی‌های هستی و متکی بر معیارهای اخلاقی است، برتر شمرده است. سپس در فصل بعدی در زمینه‌هایی چون آزادی فکر، عدالت در هستی، مبارزه برای دست‌یابی به جامعه‌ای نوین با ارزش‌های والای انسانی، امام را با سقراط مقایسه می‌کند. در جلد چهارم مؤلف ابتدا، مختصری از تاریخ عرب و ارزش‌های حاکم بر جامعه‌ی عربی را بیان می‌کند و با روشن ساختن تضاد دیرینه‌ی بنی امیّه و بنی هاشم، به توطئه‌های بنی امیه برای محو آیین جدید و هم چنین به مظلومیت بنی هاشم اشاره می‌کند.

امام علی صدای عدالت انسانی. الامام علی صوت العدالة الانسانیة جورج جرداق

سپس به تفصیل به تاریخچه‌ی تقسیم مسلمانان به دو گروه شیعه‌ی آل علی در برابر خاندان اموی و تضادهای بنیادی این دو می‌پردازد و شیعه را مظهر حقانیت دین اسلام و بنی امیه را مظهر ظلم و ستم و کانون توطئه می‌خواند. با مقایسه‌ی علمکرد امام و معاویه به تحلیل رفتار امام با دشمنان می‌پردازد و با ذکر فاجعه‌ی کربلا و مقایسه‌ی امام حسین علیه السلام و یزیدبن معاویه، مرزهای حق و باطل را آشکار می‌سازد. در جلد پنجم نویسنده، پس از بررسی مفاهیم ملی‌گرایی و انسان‌گرایی و نژادپرستی، نتیجه می‌گیرد که قومیت در بستر طبیعی خود کاملا انسان‌گراست و انسان‌گرایی جهان شمول است. اگر انسانیت نباشد، قومیت به معنای واقعی وجود نخواهد داشت و بزرگمردان تاریخ به قوم و ملت خاصی تعلق ندارند. وی فرهنگ و تمدن را نتیجه‌ی تلاش انسان در طی تاریخ می‌داند و در همین جهت، نژادپرستی را در مقابل ملی‌گرایی و قومیت همراه با دید وسیع انسانی قرار می‌دهد. سپس با ادامه‌ی بحث درباره‌ی تضاد دو خط مشی علوی و سفیانی به ذکر حوادث تاریخی و تحلیل تضاد عرب و موالی می‌پردازد و آن را سرپوشی برای تضادهای اعتقادی و طبقاتی دو خط مشی مذکور می‌شمارد و علویان را حامی وفادار مظلومان می‌خواند.

این اثر به زبان‌های فارسی، هندی و انگلیسی ترجمه شده است. ترجمه‌ی فارسی مجلدات پنج‌گانه به قلم عطامحمد سردارنیا، سیدهادی خسروشاهی، مصطفی زمانی و احمد بهشتی است که در فاصله‌ی سال‌های 1346-1351 منتشر شده است. در ترجمه شمار و محتوای مجلدات با اصل مطابقت کامل ندارد. کتابی مستقل با عنوان "مرانید که نوحه گرند"، که ترجمه‌ی بخش‌هایی از چهارمین مجلد عربی به قلم جلال‌الدین فارسی است در 1346 به چاپ رسیده است. کتابی نیز در یک جلد با عنوان "ترجمه و انتقاد از الامام علی علیه السلام ندای عدالت انسانیت" به قلم حاج میرزا ابوالحسن شعرانی، به دستور آیت الله بهبهانی، در1377ق / 1337ش منتشر شده و در آن ضمن تمجید، برخی از نظرگاه‌های مؤلف نقد شده است. شخصیت‌هایی چون آیت الله بروجردی، دکتر علی شریعتی و محمدرضا حکیمی درستایش و بزرگداشت این اثر مطالبی نوشته‌اند.

ناهده فوزی. فرهنگ آثار ایرانی اسلامی. سروش

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...