مجموعه سه‌جلدی «خاطرات نسل آخر» نوشته جواد مجابی راهی بازار کتاب شده است.

خاطرات نسل آخر جواد مجابی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، این مجموعه خاطرات در ۱۳۵۸ صفحه و با قیمت ۲۵۰هزار تومان در نشر ثالث منتشر شده است.

بخشی از متن کتاب: روزگارم بد نیست. با شادی و اندوهی خجسته، صبورانه روزگار می‌گذرانم و ماندن با مردم ایران و کوشیدن در فرهنگ این کشور را بر هر چیزی ترجیح می‌دهم.

و اما مطالب این کتاب در دو بخش تنظیم شده است: بخش اول شامل دیدارها و آشنایی‌هایم یا آدم‌های مشهور و گاهی هم نامشهور است. یکی دو دیدار در موقعیتی با شخصیتی معتبر داشته‌ام که آن برخوردٰ تأثیری مهم در زندگی من داشته است و یادکردن آن می‌تواند برای خواننده جالب یا متضمن فایده‌ای تاریخی و اجتماعی باشد. جدا از دیدارهای اتفاقی، آشنایی‌های فراوان دیگری هم بوده که بیش‌تر به مقتضای حرفه ادبی و جریده‌نگاری صورت پذیرفته است.

در بخش دوم بیش‌تر به وصف دوستی‌هایم با هنرمندان و ادیبان معاصر پرداخته‌ام و خاطره‌هایی از آن‌ها روایت کرده‌ام که نقل آن‌ها هم برای خودم لذت دارد، هم می‌تواند سندی باشد سودمند یا روشنی‌انداز بر عرصه ادبیات و هنر معاصر.

«خاطرات نسل آخر» روایتی است دست اول و مستند از جریان فرهنگی و اجتماعی نیم‌قرن اخیر. کوشیده‌ام تا با صراحت و صداقت تصویری واقعی از روزگارمان در این کشور به دست دهم.

................ هر روز با کتاب ...............

زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...