جایزه جورج اورول ۲۰۲۲ با انتخاب برندگانش در دو بخش کتاب و ویژه روزنامه‌نگاری، بهترین کتاب‌های سیاسی سال بریتانیا را معرفی کرد.

چیزهای کوچک شبیه این» [Small Things Like These]  کلر کیگان [Claire Keegan]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، جایزه جورج اورول ۲۰۲۲ برای بهترین کتاب داستانی سیاسی به «چیزهای کوچکی مثل اینها» [Small Things Like These] نوشته کلر کیگان [Claire Keegan] اهدا شد.

جایزه اورول برای کتاب غیرداستانی سیاسی هم به «برای بار چهارم غرق شدیم»[My Fourth Time, We Drowned] نوشته سالی هیدن [Sally Hayden] تعلق گرفت.

جایزه روزنامه‌نگار جورج اورول هم به جورج مونلویت [George Monbiot] از روزنامه گاردین رسید.

در مراسم اهدای جوایز این رقابت، هر یک از برندگان یک جایزه ۳ هزار پوندی دریافت کردند.

هیأت داوری در این مراسم از کتاب‌های سالی هیدن و کلر کیگان به عنوان کتاب‌هایی یاد کردند که هر یک به روش‌هایی متفاوت با دیگری، موضوع‌هایی جذاب درباره چیزهایی نوشته‌اند که باید ما را نگران کنند: حقایقی وحشتناک که درست در قلب جوامع و سیستم‌های امروز وجود دارد. آنها افزوده‌اند: با این حال این کتاب‌های قوی، با شوخ طبعی، ظرافت و شفقت به ما کمک می‌کنند تا درباره انتخاب‌هایی که می‌کنیم فکر کنیم و به بهتر کردن آینده بیندیشیم.

کتاب کلر کیگان درباره ایرلند دهه ۱۹۸۰ نوشته شده است. این کتاب برای تداعی زیبای تاریخی این جایزه را دریافت کرد. داستان این کتاب در یک شهر ایرلندی در هفته‌های نزدیک به کریسمس سال ۱۹۸۵ می‌گذرد و بر یک تاجر زغال سنگ تمرکز دارد که با یک معضل اخلاقی روبه رو شده است. داوران این رمان را به دلیل داستان دقیق و تزلزل‌ناپذیری که از یک مرد خوب و زندگی معمولی وی روایت شده و این که چگونه درباره مسائل اساسی اجتماعی تصمیم‌گیری می‌کند، ستودند.

کتاب هیدن «برای بار چهارم غرق شدیم» به بحران مهاجران در شمال آفریقا و اروپا پرداخته و این معضل را از زوایای مختلف بررسی کرده است. این کتاب با تمرکز بر تجربه و با شهادت پناهندگان به رشته تحریر درآمده است. هیدن که روزنامه‌نگار است پس از دریافت پیام فیسبوکی از یک پناهجوی زندانی در لیبی، کار نوشتن این کتاب را آغاز کرد.

هیأت داوران از این کتاب به عنوان کاوشی خارق‌العاده از یک واقعیت مدرن با استفاده از ابزارهای مدرن، یاد کردند و آن را ستودند و نوشتند: هیدن با این کتاب زندگی افرادی را که از منطق وحشتناک سرکوب، جنگ و فقر فرار کرده‌اند و گرفتار قاچاقچیان، شبه نظامیان و سازمان ملل شده‌اند، بررسی می‌کند و به آن‌ها اجازه می‌دهد به عنوان انسانی‌هایی واقعی با ما صحبت کنند و از گرسنگی، بیماری و امنیت خود بگویند. وی در این کتاب به حقیقتی وحشتناک از دنیایی می‌رسد که از آنچه باید باشد بسیار فاصله گرفته است.

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...