مراسم پایانی پنجمین دوره «جایزه فرشته» با سه تقدیر و معرفی برگزیدگان عصر جمعه (سی و یکم خردادماه) در باغ نگارستان تهران برگزار شد.

به گزارش ایسنا، در این دوره نیز به سیاق سال‌های گذشته، این رقابت در دو بخش عکس و داستان کوتاه برگزار شد و از میان شرکت‌کنندگان در هر دو بخش ۱۰ شرکت‌کننده به عنوان نفرات برگزیده انتخاب شدند.

پژمان موسوی دبیر جایزه در خصوص پنجمین دوره جایزه فرشته گفت: فراخوان دوره پنجم طبق روال هرساله دی‌ماه منتشر شد و شرکت‌کنندگان مهلت داشتند تا آثار خود را تا سی و یکم فروردین به دبیرخانه جایزه ارسال کنند. در این دوره در بخش داستان کوتاه ۴۵۹ نفر و در بخش عکس ۱۹۷ نفر (در مجموعه ۵۹۱ عکس) آثار خود را به دبیرخانه ارسال کردند که هیات انتخاب در بخش داستان کوتاه ۳۲ اثر را برای مرحله نهایی انتخاب کردند و در بخش عکس ۳۳ نفر برای مرحله داوری و حضور در نمایشگاه انتخاب شدند. از ابتدای اردیبهشت تا پنج خردادماه هیأت انتخاب آثار را بررسی کردند و در نهایت هیأت داوران ۱۰ نفر برگزیده را از میان آن‌ها انتخاب کردند. به طور کلی می‌توان گفت این دوره به اذعان هیأت داوران و هیأت انتخاب آثار کیفیتی به مراتب بالاتر و نگاه متفاوت‌تری نسبت به سال‌های پیش داشتند. امید داریم که «جایزه فرشته»  هر سال  به اهدافش نزدیک‌تر شود و نگاه‌های بیشتری را به سوی خود جذب کند.

جوایز و الواح ۱۰ نفر برگزیده بخش عکس دوره پنجم با موضوعیت جاده و با حضور هیأت داوران این بخش شامل شادی قدیریان، رعنا جوادی و آرش خاموشی اهدا شد. نفرات برگزیده بخش عکس از این قرار بودند:

نفر دهم: محمد مهیمنی، نفر نهم: مجید خالقی مقدم ، نفر هشتم: امیرمحمد امیری، نفر هفتم: پژمان طاهرخانی، نفر ششم: صبا شامبیاتی، نفر پنجم: امید آرمات، نفر چهارم: هادی دهقان‌پور، نفر سوم: مرتضی امین‌الرعایی، نفر دوم: محسن کابلی، نفر اول: امین رحمانی.

نفرات برگزیده بخش داستان کوتاه به انتخاب اولیه‌ کاوه فولادی‌نسب، آرش صادق بیگی و حسن محمودی و انتخاب نهایی علی خدایی، ناهید طباطبایی و شیوا ارسطویی به شرح ذیل بودند: 

نفر دهم: ابوالقاسم نجاری، نفر نهم: محمدسعید احمدزاده،  نفر هشتم: شیرین ورچه، نفر هفتم: مرتضی فرجی، نفر ششم: دلبر یزدان پناه، نفر پنجم: هما جاسمی، نفر چهارم: محمد حسین گلستانی، نفر سوم: اردوان نیک نیا، نفر دوم: الهام روانگرد، نفر اول: محمدعلی دستمالی.

در حاشیه این مراسم، از ابراهیم فرازمند مدیر کتابفروشی «فرازمند» رشت، ساسان مویدی عکاس پیشکسوت که دو مجموعه «بمباران تهران» و «حلبچه» او از شهرت زیادی برخوردار است و صفدر تقی‌زاده نویسنده و مترجم پیشکسوت، تقدیر شد.

................ هر روز با کتاب ...............

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...