‏‫‬‭

«عاشق مدرن و بلیط لطفاً»[A modern lover] عنوان کتابی است از دی. اچ. لارنس [D.H. Lawrence] نویسنده جنجالی بزرگ انگلیسی که برای نخستین‌بار توسط فرید قدمی به فارسی ترجمه شده و نشر هیرمند آن را منتشر کرده است.

عاشق مدرن و بلیط لطفاً»[A modern lover]  دی. اچ. لارنس [D.H. Lawrence]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، پیشگفتار مترجم با شعری از ویلیام وردزورث، شاعر انگلیسی، آغاز می‌شود و پس از آن در معرفی دی. اچ. لارنس این‌چنین آمده است: «اگر برای هر شاعر یا نویسنده‌ای قائل به خانواده‌ای باشیم که او را در بر می‌گیرد، بی‌گمان بایستی لارنس را نیز در خانواده‌ای از دیگر شاعران و نویسندگان ناممکنی قرار دهیم که بیش از حد معاصرند، بدان معنا که هماره خود را از گذشته به آینده‌ای می‌افکنند که همیشه پیش روی ماست، نه در پسِ ما، که هیچ‌گاه نمی‌توانیم آنان را در زمانه‌ی خود جا دهیم؛ شاعران و نویسندگانی چون: والت ویتمن، فردریش نیچه و ژرژ باتای.»

این کتاب شامل دو داستان از لارنس است: «داستان «عاشق مدرن» نخستین‌بار به‌سال ۱۹۳۳ منتشر شد، سه سال پس از مرگ لارنس، اما احتمالاً لارنس آن را بیست‌وچهار سال پیش‌تر نوشته بود: داستانِ عاشقی که به روستای زادگاهش بازمی‌گردد تا دختری را بازیابد که سال‌های نوجوانی‌اش را با او غرق خواندن کتاب‌ها و پرورش روحش بوده است. «بلیط، لطفاً!» نیز نخستین‌بار به‌سال ۱۹۱۸ منتشر شد، داستانی طنزآمیز که همچون اغلب آثار لارنس از عشق، میل و خیانت می‌گوید، در روزهایی که اروپا در آتش جنگ جهانی اول می‌سوزد اما در سراسر داستان جز جنگی میان عشق و کینه در میان نیست، تقلایی زنانه میان سویه‌های متخاصم میل.»

«عاشق مدرن و بلیط لطفاً» که طرح جلد آن نقاشی مشهوری از مارک شاگال، نقاش روس، است، در ۸۴ صفحه و با قیمت ۲۲,۵۰۰ تومان منتشر شده است. این کتاب دومین کتاب از لارنس است که در ایران با ترجمه قدمی منتشر شده است. «جوراب ساق‌بلند سفید» اولین ترجمه او از لارنس بود که چاپ دوم آن سال‌هاست که نایاب است.

پیشگفتار مترجم بر این کتاب اگرچه حاوی اطلاعات بیوگرافیکی درباره لارنس و آثارش نیز است، به مخاطب داستان‌های او نگرشی انتقادی و فلسفی نیز می‌دهد. در بخشی از این پیشگفتار می‌خوانیم: «بنیادی‌ترین نقد باتای بر هگل نادیده گرفتن حیوانیتِ انسان است؛ از نگاه باتای امر قدسی زمانی ظهور می‌کند که بشر ممنوعیت‌های جسمانی‌ای را که برای نفی حیوانیت‌اش وضع کرده بود، به یک‌باره می‌شکند و خودش را به جهان مادی و طبیعت پیوند می‌زند، درست همان کاری که مرشام، عاشق مدرن، می‌خواهد بکند: او که روحش را در میان کتاب‌ها پرورش داده و زندگی متمدن شهری را از سر گذرانده است، حالا به جانب طبیعت و میل‌اش بازمی‌گردد، میلی که چیزی به‌ش بدهکار است.»

زبان شاعرنه و بدیع لارنس را می‌توان در ترجمه قدمی بدین‌گونه بازیافت: «دختر خم شده بود روی میز و نان و کره می‌برید. در آن حالت خمیده و خاضع او چه نهفته بود، توی آن تاریکی، با سری کوچک و موهای سیاه به‌هم‌بافته‌ای که صورتش را پنهان می‌کرد، که مرد را به لرز و انقباض می‌انداخت و روحش را که همچون گلی بی‌پروا به رویِ شب باز شده بود می‌بست؟ شاید همان انقیاد دختر بود که به دام انداخته بود او را، که تمام مسئولیت‌اش را به دوش او می‌انداخت، که به لرزه می‌انداخت او را زیر بار سنگینِ چنین مسئولیتی.»

................ هر روز با کتاب ...............

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...