انتشارات نودا مجموعه داستان تاریخی «خانوم» به قلم محسن زهتابی را در بازار کتاب عرضه کرد.

خانوم محسن زهتابی مقدم

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، مجموعه داستان «خانوم» که نخستین کتاب محسن زهتابی در حوزه ادبیات داستانی است، ده داستان دارد که به‌واسطه روایت‌های تاریخی و زبان فاخر به یکدیگر پیوند خورده‌اند.

هفت داستان ابتدایی مجموعه، هرکدام در دوره‌ تاریخی خاصی رقم می‌خورند و با ایجاد دغدغه‌های اجتماعی در بستری تاریخی روایتگر مسایل جمعی هستند.

نویسنده با استفاده از نثر همان دوره به بازگویی داستان پرداخته در عین حال، رعایت مولفه‌های نثر دوره‌های تاریخی چون تیموری، صفویه و غیره خوانش داستان‌ها را دشوار نکرده و بر جذابیت آنها افزوده است. به کارگیری واژگان با هنرمندی تام شکل گرفته و خواننده به راحتی کلمات و داستان‌ها را درک می‌کند.

هر داستان با فرمی خاص و منحصر به‌فرد نوشته شده و در آن از تکنیک نمایشنامه و فیلمنامه استفاده شده؛ موضوع داستان‌ها دغدغه‌های مردمی و ریشه‌یابی آنها در بستر تاریخ است که می‌تواند در ارتقای دانش اجتماعی خواننده مفید باشد.

محسن زهتابی، دانش‌آموخته تاریخ و ادبیات است و تاکنون مقالات بسیاری را درباره تاریخ داستانی و تفاوت‌ها و شباهت‌های آن با داستان تاریخی در مجلات و روزنامه‌های مختلف به چاپ رسانده است. وی برگزیده جشنواره دوسالانه نارنج و داور جشنواره‌های داستانی مختلف از جمله چهارشنبه‌سوری است.

مجموعه داستان «خانوم»در 132 صفحه، قطع رقعی و به قیمت 26 هزار تومان از سوی انتشارات نودا عرضه شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...