به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، آرش مهربان؛ نویسنده و مترجم جوان کُرد، کتاب «مثل ماه شب چهاردە» اثر هوشنگ مرادی کرمانی؛ نویسندە نام‌آشنای ادبیات کودک و نوجوان را به زبان کُردی ترجمه کرد. این کتاب به‌تازگی از سوی انتشارات مادیار در یک هزار جلد چاپ و منتشر شده است.

مثل ماه شب چهاردە هوشنگ مرادی کرمانی

کتاب «مثل ماه شب چهارده» ماجرای معلم کاریکاتوریست است که فصل تابستان در فرهنگسرای محله قدیمی یک شهر حضور یافته و قصد دارد، تکنیک کاریکاتور را به دانش‌آموزان آموزش دهد.

داستان «مثل ماه شب چهارده» تلنگری است به جامعه انسانی مملو از زشتی رفتارهای ظاهری و باطنی و سعی بر آن دارد کە در قالب کاریکاتور مفاهیم والای انسانی را آموزش دهد. کاریکاتور چون گویای حقیقت است، چون حقیقت تلخ است و یک آینه شفاف تمام‌نماست، کاریکاتور هنر بیان زشتی‌های نهفته و پنهان ماست که کاریکاتوریست این داستان با تیزبینی و دقت نگاهش با کمک خط و نقطه و رنگ آن‌را خوب و برجسته و پیشنهاد می‌کند هنرجویان سوژه‌هایشان را از مردان و زنان پیر محله انتخاب کنند.

کتاب «مثل ماه شب چهارده» با تأكید بر مفاهیمی همچون حقوق شهروندی، نقد اجتماعی، آزادی بیان و تحمل مخالف و توضیح آن‌ها به زبان كودكانه، جایگاه ویژه‌ای در بین داستان‌های مرادی كرمانی دارد. از نام كنایه‌آمیز كتاب هم نمی‌توان به سادگی گذشت. م این نام در كنار طرح جلدی كه كودكان را در حالت نقاشی كردن یک شیء بی‌عیب و نقص «ماه شب چهارده» نشان می‌دهد، تكمیل می‌شود.

آرش مهربان، متولد سال 1376 است که در رشته زبان و ادبیات کُردی تحصیل کرده و سه کتاب شامل دو کتاب تألیفی با عنوان‌های «سمۆرە» مجموعه شعر برای کودکان و «ڕۆژێکم بۆ زرێبار» داستان برای کودکان و یک ترجمه با عنوان «مثل ماه شب چهارده» از او به چاپ رسیده است.

................ هر روز با کتاب ...............

بابا که رفت هوای سیگارکشیدن توی بالکن داشتم. یواشکی خودم را رساندم و روشن کردم. یکی‌دو تا کام گرفته بودم که صدای مامانجی را شنیدم: «صدف؟» تکان خوردم. جلو در بالکن ایستاده بود. تا آمدم سیگار را بیندازم، گفت: «خاموش نکنْ‌نه، داری؟ یکی به من بده... نویسنده شاید خواسته است داستانی «پسامدرن» بنویسد، اما به یک پریشانی نسبی رسیده است... شهر رشت این وقت روز، شیک و ناهارخورده، کاری جز خواب نداشت ...
فرض کنید یک انسان 500، 600سال پیش به خاطر پتکی که به سرش خورده و بیهوش شده؛ این ایران خانم ماست... منبرها نابود می‌شوند و صدای اذان دیگر شنیده نمی‌شود. این درواقع دید او از مدرنیته است و بخشی از جامعه این دید را دارد... می‌گویند جامعه مدنی در ایران وجود ندارد. پس چطور کورش در سه هزار سال قبل می‌گوید کشورها باید آزادی خودشان را داشته باشند، خودمختار باشند و دین و اعتقادات‌شان سر جایش باشد ...
«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...