مجموعه داستان و نمایشنامه «میقان» نوشته زهرا مینوئی، به همت نشر داستان راهی کتاب‌فروشی‌ها شد.

میقان زهرا مینوئی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، این کتاب شامل دو نمایشنامه به نام‌های «میقان» و «طوطی ماهی» و سه داستان کوتاه با عناوین «آخرین سفر»، «طوفان» و «پنج‌شنبه‌های طلایی» است. نمایشنامه میقان از این مجموعه پیشتر تندیس زرّین اولین دوره‌ی جشنواره‌ی حیات (1395) را برای مینویی به همراه داشته است.

در بخشی از متن کتاب می‌خوانیم: «اگر تفنگِ برنوی لول‌بلندِ خوش‌دستِ خان‌رسول همراهش بود و کمی پول داشت، منتظرِ آمدنِ رشیده‌خانم نمی‌شد، حمیرا را از توی این اتاق‌های تودرتو پیدا می‌کرد، دستش را می‌گرفت و می‌بُرد به اتاقِ شاه‌نشینِ عمارت که با سقفِ آینه‌کاری زیبا و پنجره‌های رو به حیاطش سال‌هاست رنگِ مهمان و عروس به خود ندیده؛ اما بندِ چرمی تفنگ هنوز بر دوشش نیفتاده و قطارِ فشنگ دورِ کمرش نیست.
در این سال‌ها هر بار که خواسته تفنگ را که خودِ خان‌رسول گفته مالِ پسرِ ارشد است، برای شکارِ کَل و بز با خود ببرد، نگاهِ غضبناکِ خان‌رسول بازش داشته است.»

کتاب «میقان» نوشته زهرا مینوئی، در 108 صفحه، با شمارگان 300 نسخه، به قیمت 50 هزار تومان، در قطع رقعی و جلد شومیز، از سوی نشر داستان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...