سانسور و رنج فیلمسازی | هم‌میهن


شاید اغراق‌آمیز نباشد اگر فرخ غفاری را مهم‌ترین شخصیت تاریخ سینمای ایران بدانیم. به شخصه علت را دامنه‌ی گسترده‌ی فعالیت‌ ایشان می‌دانم. از همکاری در سینماتک فرانسه گرفته تا فعالیت در جشن هنر شیراز، رادیو تلویزیون ملی ایران و موارد بسیار دیگر. تا به‌حال چند مصاحبه با غفاری صورت گرفته که تعدادی از آن‌ها تبدیل به کتاب و فیلم مستند شده‌اند، اما تا امروز هیچ شناختنامه کاملی از وی در دسترس نبود. تاریخ‌های شفاهی سند خوبی برای آشنایی با شخصیت غفاری و نگاه این هنرمند به مقوله هنر و سینماست، اما پژوهش تاریخی که از دل اسناد، مطبوعات و مصاحبه‌ها پدید می‌آید جنبه‌های گسترده‌تری از کار هنرمند پیش روی مخاطب قرار می‌دهد و طبعاً دقت بیشتری را لازم می‌آورد.

عباس بهارلو در خلاصه کتاب «گزارش سانسور یک فیلم: جنوب شهرِ فرخ غفاری

عباس بهارلو در کتاب «گزارش سانسور یک فیلم: جنوب شهرِ فرخ غفاری» به داستان توقیف و نابودی نخستین فیلم بلند غفاری پرداخته و شناختنامه کامل و دقیقی را پدید آورده است.

فصل اولِ کتاب یعنی «داستان یک زندگی» شرحی‌ست از زندگی هنری غفاری. نویسنده در ۱۲۰ صفحه مهم‌ترین فعالیت‌های هنری غفاری را شرح می‌دهد. شاید اگر قرار بود به تفصیل در مورد هر مطلب صحبت شود حجم کتاب چندبرابر می‌شد. هنر بهارلو پرهیز از درازگویی و ارائه مطالب به‌صورت قطره‌چکانی‌ست، چراکه قرار نیست کتاب شناختنامه غفاری باشد، بلکه این‌ها مقدمه‌ای‌ست برای رسیدن به مبحث اصلی یعنی سانسور؛ سانسوری که یکی از مهم‌ترین فیلمسازان این مرز و بوم را سرکوب می‌کند. غفاری سال‌ها بعد از سانسور فیلمش در مصاحبه‌ای اعلام کرد که توقیف «جنوب شهر» سینمای ایران را ده سال عقب انداخت. همینطور هم شد و تا پنج سال بعد که فیلم «شب قوزی» ساخته شد، سینمای ایران هیچ فیلم مهمی به خود ندید. آیندگان – 10 مهرماه 1356

بهارلو برای شرح دقیق کارهای هنری غفاری به بیش از یکصد منبع ارجاع داده و این گستردگی در منابع پژوهش نشان از دقت بالای پژوهشگر دارد. دامنه این منابع تنها به کتاب محدود نمی‌شود و مصاحبه‌ها، مجلات، روزنامه‌ها، نشریات و بولتن‌های خارجی و حتی گفت‌وگوهای تلفنی با افراد مرتبط را هم در بر‌می‌گیرد. اطلاعات دست اول کتاب نه‌تنها برای علاقه‌مندان به سینمای ایران بلکه برای هر کسی که اهل سینما باشد جذابیت دارد. به‌عنوان مثال اشاره به فعالیت غفاری در کنار لوئیس بونوئل و ژان رنوار به‌عنوان دستیار، پیشنهاد کار توسط ژان روش و ساخت فیلم برای کارخانه سیمان، که هوشنگ ابتهاج مدیر روابط عمومی‌اش بود، از مواردی‌ست که در کتاب‌های مربوط به تاریخ‌ سینمای ما مغفول مانده است. بهارلو با شخم زدن اطلاعات باقی‌مانده از آن ایام این کمبود را برطرف کرده و تکه‌های گم‌شده‌ی این پازل را با دقت در کنار هم قرار داده است؛ یکی دیگر از نکات جذاب این بخش اشاره به داستان ساخت فیلم‌های غفاری‌ست. معرفی لوکیشن فیلم، مشکلات سانسور و حتی توضیح شوخی‌هایی که برای مخاطب قابل درک نبودند.

بخش دوم کتاب که «داستان یک سانسور» نام دارد روایت توقیف فیلم جنوب شهر و نمایش نسخه سلاخی‌شده آن با عنوان «رقابت در شهر» است. روایت اینکه چگونه فیلم نخست غفاری با جرقه یک سوءتفاهم زیر ذره‌بین مسئولان ممیزی قرار می‌گیرد و بعد برای همیشه نابود می‌شود. در روزگاری که حتی تیتراژ فیلم‌ها اسامی اشخاص هنری را کامل نمی‌نوشت و به نوشتن نام کوچک یا فامیلی هنرور بسنده می‌کرد، یافتن نام کامل شخصیت‌های سیاسی و اجتماعی کاری بس دشوار است؛ کاری که در این کتاب پژوهشی به خوبی صورت گرفته و ما را با شخصیت‌های نه‌چندان مهمی آشنا می‌سازد که کار مخرب و سهمگین توقیف و سانسور فیلم را انجام دادند.

 فرخ غفاری

فصل بعدی کتاب با عنوان طرح اولیه فیلم‌نامه «جنوب شهر»، سناریویی‌ست که جلال مقدم نوشت و با نسخه فیلمی که اکنون در دست ماست، متفاوت است. فیلمنامه نسخه اصلی فیلم این امکان را به ما می‌دهد که نگاهی مقایسه‌ای با فیلم «رقابت در شهر» داشته باشیم و بخش‌های سانسورشده را تشخیص دهیم. این فیلمنامه برای بار اول چاپ و منتشر شده و نسخه‌ای از آن تاکنون موجود نبوده است. بخش انتهایی کتاب به آلبوم عکس‌ها اختصاص دارد. در بخشی که قرار است تصاویر غفاری را در بر بگیرد تصویر چند نامه مهم چاپ شده که کمتر کسی از وجود آن‌ها مطلع بود و معلوم است که از آرشیوهای خارج از کشور تهیه شده است. بهارلو با درج نامه‌ها در این فصل ما را با بخش دیگری از ارتباطات و فعالیت‌های غفاری آشنا می‌سازد و پژوهش بر روی این بخش از زندگی غفاری را به نسل نو واگذار می‌کند.

کتاب گزارش سانسور یک فیلم جنوب شهر فرخ غفاری نوشته عباس بهارلو در زمستان 1401 به همت انتشارات قطره منتشر شد و در بهار 1402 به چاپ دوم رسید.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

تغییر آیین داده و احساس می‌کند در میان اعتقادات مذهبی جدیدش حبس شده‌ است. با افراد دیگری که تغییر مذهب داده‌اند ملاقات می‌کند و متوجه می‌شود که آنها نه مثل گوسفند کودن هستند، نه پخمه و نه مثل خانم هاگ که مذهبش تماما انگیزه‌ مادی دارد نفرت‌انگیز... صدا اصرار دارد که او و هرکسی که او می‌شناسد خیالی هستند... آیا ما همگی دیوانگان مبادی آدابی هستیم که با جنون دیگران مدارا می‌کنیم؟... بیش از هر چیز کتابی است درباره اینکه کتاب‌ها چه می‌کنند، درباره زبان و اینکه ما چطور از آن استفاده می‌کنیم ...
پسرک کفاشی که مشغول برق انداختن کفش‌های جوزف کندی بود گفت قصد دارد سهام بخرد. کندی به سرعت دریافت که حباب بازار سهام در آستانه ترکیدن است و با پیش‌بینی سقوط بازار، بی‌درنگ تمام سهامش را فروخت... در مقابلِ دنیای روان و دلچسب داستان‌سرایی برای اقتصاد اما، ادبیات خشک و بی‌روحی قرار دارد که درک آن از حوصله مردم خارج است... هراری معتقد است داستان‌سرایی موفق «میلیون‌ها غریبه را قادر می‌کند با یکدیگر همکاری و در جهت اهداف مشترک کار کنند»... اقتصاددانان باید داستان‌های علمی-تخیلی بخوانند ...
خاطرات برده‌ای به نام جرج واشینگتن سیاه، نامی طعنه‌آمیز که به زخم چرکین اسطوره‌های آمریکایی انگشت می‌گذارد... این مهمان عجیب، تیچ نام دارد و شخصیت اصلی زندگی واش و راز ماندگار رمان ادوگیان می‌شود... از «گنبدهای برفی بزرگ» در قطب شمال گرفته تا خیابان‌های تفتیده مراکش... تیچ، واش را با طیف کاملی از اکتشافات و اختراعات آشنا می‌کند که دانش و تجارت بشر را متحول می‌کند، از روش‌های پیشین غواصی با دستگاه اکسیژن گرفته تا روش‌های اعجاب‌آور ثبت تصاویر ...
به قول هلدرلین، اقامت انسان در جهان شاعرانه است... شعر در حقیقت تبدیل ماده خامی به نام «زبان»، به روح یا در حقیقت، «شعر» است. بنابراین، شعر، روح زبان است... شعر است که اثر هنری را از اثر غیرهنری جدا می‌کند. از این نظر، شعر، حقیقت و ذات هنرهاست و اثر هر هنرمند بزرگی، شعر اوست... آیا چنان‌ که می‌گویند، فرازهایی از بخش نخست کتاب مقدس مسیحی که متکی بر مجموعه کتب مقدس یهودیان، یعنی تنخ است، از اساطیر شفاهی رایج در خاور نزدیک اخذ شده یا خیر؟ ...
یک تنش مفهومی هست بین «نامکان بودن» و «مکان سعادتمند». این می‌تواند پارادوکس معنایی ایجاد کند که قرار نیست جایی وجود داشته باشد که سراسر فضیلت باشد... با پیدا شدن امریکا ما با یک زمین جدید روبه‌رو هستیم... ایده رمانتیک امرسون این است که ما یک سه‌گانه داریم: خود، جامعه و طبیعت. زمانی ما می‌توانیم به تعالی برسیم که وحدتی ارگانیک بین اینها شکل بگیرد... اگر آلن‌پو به خود حمله می‌کند و نشان می‌دهد این خود نه می‌تواند وحدت‌بخش باشد و نه خود وحدت دارد‌، کار ملویل حمله به ضلع طبیعت است ...