«تاریخ پنج هزار ساله بدهی» [Debt : the first 5,000 years] نوشته دیوید گریبر [David Graeber] با ترجمه مصطفی آقایی از سوی انتشارات دهکده هوسم منتشر شد.

تاریخ پنج هزار ساله بدهی [Debt : the first 5,000 years]  دیوید گریبر [David Graeber]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایلنا، «بحث درباره بدهی حداقل پنج هزار سال قدمت دارد. طی بخش اعظم تاریخ بشری -حداقل تاریخ دولت‌ها و امپراطوری‌ها- به اکثریت انسان‌ها گفته شده که بدهکارند.

مورخان، به‌خصوص مورخان ایده‌ها، به‌طرز غریبی نسبت به بررسی تبعات انسانی این بدهکاری‌ها بی‌رغبت بوده‌اند. به ویژه با در نظر داشتن اینکه چنین موقعیتی -بیش از هر موقعیت دیگر- خشم و کینه پیوسته ایجاد کرده است.

حال اگر به تاریخ بدهی نگاهی بیاندازیم، نخستین چیزی که کشف خواهیم کرد، سردرگمی اخلاقی ژرف است.

این کتاب با موضوع پول، بحران مالی و بدهی در تاریخ در دوازده فصل شامل تجربه سردرگمی اخلاقی، افسانه مبادله مستقیم، بدهی‌های کهن، ظلم و رستگاری، رساله‌ای مجمل در باب زمینه‌های اخلاقی روابط اقتصادی، بازی با سکس و مرگ، شرافت و تنزل مقام یا درباره بنیان‌های تمدن معاصر، اعتبار علیه شمش و چرخه‌های تاریخ، عصر محوری (۸۰۰ ق.م. - ۶۰۰ ق.م.)، اعصار میانه (۶۰۰ م. - ۱۴۵۰ م.)، عصر امپراطوری‌های بزرگ و سرمایه‌دار (۱۴۵۰ - ۱۹۷۱ م.) و آغاز چیزی که هنوز نامشخص است (۱۹۷۱ تاکنون) منتشر شده است.

دیوید گریبر در بخشی از این کتاب چنین نوشته است:

«بیش از هر چیز طالب آن هستم که این کتاب به ارزیابی مجدد نفس ایده بدهی، کار، پول، رشد، و اقتصاد کمک هرچند کوچکی بکند. همان طور که گفتم، خود این انگاره که چیزی به اسم «اقتصاد» داریم نسبتا نوظهور است. آیا ممکن است کودکانی که امروز زاده می‌شوند آن قدر زنده بمانند تا روزی را ببینند که در آن دیگر «اقتصاد»ی وجود ندارد، و این امور بر حسب مفاهیمی کاملا متفاوت سنجیده می‌شوند؟ از موضعی که در حال حاضر داریم حتی نمی‌توانیم چنین چیزی را تصور کنیم. اما اگر بنا داریم جهانی بیافرینیم که در آن نفس حیات بشری در طول هر نسل با تهدید ویرانی و نیستی مواجه نشود، ناچاریم این مسائل را دقیقا در چنین مقیاس وسیعی مورد بازاندیشی قرار دهیم. طی این فرایند، شاید بسیاری از گرامی‌ترین مفروضات‌مان -مثلا درباره ارزش کار، یا فضیلت باز پرداخت بدهی‌ها- کله‌پا شوند.

همین چیزها در پس ذهنم حضور داشت که تصمیم گرفتم کتاب را با ستایش فقیران ناکوشای جهان به پایان ببرم.»

................ هر روز با کتاب ...............

او «آدم‌های کوچک کوچه»ــ عروسک‌ها، سیاه‌ها، تیپ‌های عامیانه ــ را از سطح سرگرمی بیرون کشید و در قامت شخصیت‌هایی تراژیک نشاند. همان‌گونه که جلال آل‌احمد اشاره کرد، این عروسک‌ها دیگر صرفاً ابزار خنده نبودند؛ آنها حامل شکست، بی‌جایی و ناکامی انسان معاصر شدند. این رویکرد، روایتی از حاشیه‌نشینی فرهنگی را می‌سازد: جایی که سنت‌های مردمی، نه به عنوان نوستالژی، بلکه به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی احیا می‌شوند ...
زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...