«جلوه‌های معشوق در شعر معاصر تاجیک» نوشته مرجان علی اکبرزاده توسط نشر بایا منتشر شد.

به گزارش خبرنگار مهر، «جلوه‌های معشوق در شعر معاصر تاجیک» نوشته مرجان علی اکبرزاده با شمارگان هزار نسخه، ۳۲۹ صفحه و بهای ۶۰ هزار تومان توسط نشر بایا منتشر شد. علی اکبر زاده عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد پیشوای ورامین است.

نویسنده در این کتاب به مقوله معشوق در شعر معاصر تاجیک (از ۱۹۱۷ تا امروز) و جلوه‌گری‌های او در گذر زمان، نگاهی نوین انداخته است. در بحبوحه شعر شوروی تاجیک، تا قبل از مرگ استالین و آغاز دوره خُروشچف (۱۹۵۳) علاوه بر مصادیق سنتی مانند معشوق به عنوان زنِ زیباروی، مصادیق جدیدی از جمله؛ زنِ هم‌سوی با سیاست و اجتماع، وطن یک‌پارچه سوسیالیستی، برخی شخصیت‌های سیاسی و اجتماعی، برخی آرمان‌ها و مادر (مادر- مادر خدا) چونان معشوقی توسط شاعر ستایش می‌شود.

پس از دوره ادبیات شوروی تاجیک، به‌ویژه از سال ۱۹۵۳ با مرگ استالین و قدرت یافتن خُورشچف (دوره ایجاد آزادی‌های نسبی) و سرانجام با استقلال تاجیکستان در ۱۹۹۱، معشوق شاعر، تا حدی از آرمان‌های سوسیالیستی فاصله می‌گیرد. گاهی به جهت فضای پر تنش سیاسی- اجتماعی آن روزگار، با برخی انتقادهای اجتماعی هم‌سو می‌شود و گاه در مفاهیم جدیدی رخ می‌نماید؛ زن عجین با زندگی روزمره شاعر (شخصیتی رئالیستی و مدرن)، وطن در مفهوم تاجیکستان، مادر (با کم‌رنگ شدن مفهوم مادرخدایی) و بسیاری از مفاهیم ممنوع در روزگارِ تسلط سوسیالیسم، چونان؛ سمرقند و بخارا (بخش‌های به‌ناحق جدا شده از پیکره تاجیکستان)، دلاوران راه آزادی، ایران (سرزمین نیاکان)، زبان فارسی، مفاهیم مذهبی و عرفانی.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...