تصویری از تمدنی رنگارنگ | اعتماد


تصور عمومی و رایج از قلمرو اسلام در طول بیش از 14 قرن سرزمین وسیعی است که از شبه ‌قاره هند و چین شروع می‌شود و تا اسپانیا و شمال آفریقا تداوم می‌یابد. ظهور اسلام در قرن هفتم میلادی با گسترش سریع و چشمگیر آن در همان سده‌های نخستین همراه بود. مسلمانان برآمده از اعراب بادیه‌نشین شبه ‌جزیره عربستان خیلی زود توانستند دو امپراتوری بزرگ اما رو به زوال زمانه خود یعنی ایرانیان و رومیان را شکست دهند و دامنه اقتدار خود را بر بخش‌های وسیعی از جهان بگسترانند. اما واقعیت این است که پهنه فتح شده، آنچنان وسیع بود و تنوع فرهنگی و اجتماعی مردمانی که در هر گوشه و کنار آن می‌زیستند، آنقدر زیاد که در واقعیت هیچگاه امکان شکل‌گیری یک دولت واحد و منسجم و یکپارچه پدید نیامد؛ به عبارت دقیق‌تر، تمدن اسلامی در واقعیت امر صحنه رنگارنگی از مردمان،گروه‌ها، اقشار و اجتماعات متکثر است و شناخت این تمدن و تحولات آن در طول سده‌ها و قرن‌ها بدون در نظر گرفتن این تنوع امکان‌پذیر نیست.

ولت‌ها و سلسله‌های حاکم بر قلمرو اسلام سیدصادق سجادی

کتاب «دولت‌ها و سلسله‌های حاکم بر قلمرو اسلام» تالیف، ترجمه و تکمیل سیدصادق سجادی به خوبی این تنوع و تکثر را نشان می‌دهد. گردآورنده این کتاب، استاد دانشگاه و پژوهشگر شناخته ‌شده تاریخ ایران اسلامی در سده‌های میانه است و کتاب حاضر، اثری برجسته و قابل توجه که به نوشته دکتر سجادی، خود سرگذشتی صد و بیست ساله دارد:«نخستین بار استنلی لین پل(1931-1854م.) تاریخ‌دان و سکه‌شناس نامدار انگلیس کتابی مشتمل بر نسب نامه یکصد و هجده سلسله از خلفا و فرمانروایان و سلاطین جهان اسلام با شرحی مختصر درباره ظهور و سقوط غالب سلسله‌های مندرج در آن، تالیف و در سال 1893م در لندن منتشر کرد. همین کتاب به قلم مورخ و دانشمند معاصر ایران، شادروان عباس اقبال‌آشتیانی به نام طبقات سلاطین اسلام به فارسی ترجمه و در تهران (1312ش) به چاپ رسیده است.کتاب لین پل که به سرعت میان خاورشناسان شهرت یافته بود، اساس کار واسیلی ولادیمیروویچ بارتولد (1930-1869م) دانشمند بزرگ روس قرار گرفت و او پس از ترجمه کتاب به روسی، مطالب و حواشی سودمندی، مخصوصا درباره دولت‌ها و سلسله‌های حاکم بر ماوراء النهر بدان افزود و کتاب تکمیل ‌شده را به نام سلسله‌های مسلمان در 1899م در پترزبورگ به چاپ رسانید. اندکی بعد خلیل ادهم (1938-1861م) محقق پرآوازه ترک، کتاب لین پل را با استفاده از حواشی و افزوده‌های بارتولد به ترکی ترجمه کرد و خود از راه بررسی نسخه‌های خطی بعضی تواریخ چاپ ناشده عربی و فارسی و ترکی، 63 سلسله حاکم، غالبا سلسله‌های حاکم بر آسیای صغیر، بدان افزود و جملگی را زیر عنوان دول اسلامیه در 1928م در استانبول منتشر کرد.

همین کتاب اخیر توسط احمد سعید سلیمان به عربی ترجمه شد و مترجم محقق با مراجعه به آثار تاریخی تازه‌چاپ همچنین با عنایت به تغییرات و تحولاتی که در جغرافیای سیاسی جهان اسلام، مخصوصا پس از انقراض دولت عثمانی و تشکیل کشورهای جدید در خاورمیانه و سواحل خلیج فارس و شمال آفریقا پدید آمده بود، فهرست فرمانروایان 27 سلسله دیگر را بدان افزود و مجموع سلسله‌های اسلامی مندرج در کتاب را به 208 سلسله حاکم رسانید و آن را زیر عنوان تاریخ‌ الدول‌الاسلامیه و معجم الاسر الحاکمه در 1969 در قاره منتشر کرد.» سجادی کتاب اخیر را که جامع تحقیقات لین پل و بارتولد و خلیل ادهم و احمد سعید سلیمان است 3 دهه پیش به فارسی ترجمه کرد و تحت عنوان تاریخ دولت‌های اسلامی و خاندان‌های حکومتگر در دو جلد (جلد اول 1363 ش و جلد دوم 1370 ش) با همکاری نشر تاریخ ایران منتشر کرد. اکنون آن کتاب در یک مجلد و با عنوان دقیق‌تر «دولت‌ها و سلسله‌های حاکم بر قلمرو اسلام» به همت بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، با همکاری نشر سخن، ذیل مجموعه گنجینه اسناد و تاریخ ایران منتشر شده است. کتاب در 16 فصل با رعایت توالی تاریخی به معرفی مجموعه دولت‌ها و سلسله‌های متنوع و متکثری که در طول 14 قرن در قلمرو سرزمین اسلامی شکل گرفته، می‌پردازد. یعنی از عصر جانشینان پیامبر(ص) و خلفای راشدین و امویان و عباسیان آغاز می‌کند سپس به دولت‌های شکل‌گرفته در اسپانیا، آفریقا، مصر و سوریه، جزیره‌العرب، سوریه و بین‌النهرین، ایران و ماوراء النهر، ایران و آسیای غربی: سلجوقیان، جانشینان سلجوقیان- اتابکان، سلاجقه در غرب آناتولی، عثمانیان و جانشینان آن در اروپا، مغول، ایران در قرون متاخر، ماوراءالنهر پس از ظهور تیموریان، شبه‌قاره هند و جمهوری‌های مستقل و خودمختار آسیای میانه و قفقاز می‌پردازد. کتاب، سیر تحول و جابه‌جایی دولت‌ها و سلسله‌ها در سرزمین‌های اسلامی در طول هزار و چهار صد سال اخیر را نشان می‌دهد؛ ضمن آنکه می‌توان آن را به عنوان فرهنگنامه‌ای برای آشنایی با حکومت‌هایی که در هر یک از دوره‌ها، در جای جای این قلمرو وسیع شکل گرفته، مطالعه کرد.

روشن است که متناسب با موضوع کتاب، تمرکز آن بر تحولات سیاسی و جابه‌جایی قدرت سیاسی در این سرزمین است و برای آشنایی با سایر تحولات فرهنگی و اجتماعی در این بازه زمانی طولانی‌مدت، ضروری است به سایر آثاری که این تحولات را مد نظر داشته‌اند، مراجعه کرد. کتاب حاضر به خوبی نشان می‌دهد که تمدن اسلامی در دل خود زمینه‌ساز ظهور و بروز جریان و قدرت‌های سیاسی متنوعی بوده و ماهیت زنده و پویای آن را نشان می‌دهد؛ امری که متاسفانه در نگاه‌های ساده‌انگارانه و تقلیل‌گرا از نظر پوشیده می‌ماند و به داوری‌های ناسنجیده و کلی‌گویی‌های نادرست می‌انجامد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...