کتاب «زخم روی زخم» نوشته محمود جوانبخت که اخیرا از سوی نشر جام‌جم منتشر شده روایت زخم‌هایی است که ترکمانان شیعه عراق از داعش متحمل شده‌اند.

زخم روی زخم محمود جوانبخت

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، هشت سال پیش یعنی در خرداد ماه 1393، داعش پس از تصرف موصل، سراغ شهرهای ترکان‌نشین در شمال عراق هم رفت و از سال بعد آن جوانبخت با دوربین به عراق رفت و چند بار به شهرهای تازه خورماتو، بشیر، طوزخورماتو و کرکوک و روستاهای آن حوالی که داعش مدت‌ها بود زخم بر جان مردم ترکمان می‌زد رفت.

جوانبخت در تمام این مناطق از نزدیک دید که هرچه داعشیان سبعیت بیشتری نشان دادند و با سلاح‌های سنگین‌تر و افراد بیشتری به شهر یورش آوردند مردان و جوانان بیشتر مقاومت کردند. چند سال مردانه با داعش جنگیدند و از جان مایه گذاشتند که «زخم روی زخم» روایت این مقاومت و زخم‌هایی است که ترکمانان شیعه در این سال‌ها خورده‌اند.

نویسنده در مقدمه تاکید کرده که آنچه نوشته است تاریخ نیست، هرچند می‌شود به آن استناد کرد. شرحی است از دیده‌ها و شنیده‌های وی از سفرهایی که به مناطق ترکمان‌نشین عراق در زمان جنگ با داعش به قصد ساختن فیلم مستند داشته که با درک و فهمی از وقایع و حوادث در دومین دهه از قرن بیست و یکم در عراق آمیخته شده است.

این کتاب 14 فصل را با عنوان‌های «زخمه بر زخم»، «این زخم بی‌نهایت»، «دوباره زخم، دوباره»، «زخم و خنجر»، «تاریخ زخم»، «روزگار همیشه زخمی»، «حکایت مردان زخم‌خورده»، «زخم بر دل نشسته»، «داغ سنگین، زخم بی‌التیام»، «زخم آوارگی»، «زخم نیسگیل»، «زخمی بامعرفت»، «اندوه زخم» و «نرگس‌های زخمی» شامل می‌شود.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:
«از سنگر بیرون رفتیم. شیخ محمد گفت روی خاکریز احتیاط کنید. شاید در تیررس قناصه‌چی‌شان خبری هست، نه از ماشین انتحاری‌شان. پرسیدم نکند منطقه را خالی کرده باشند. گفت نه، هستند ولی تعدادشان کم شده. ما دائم رصدشان می‌کنیم. هنوز هستند و رفت‌وآمد می‌کنند ولی چون از پشت‌شان مطمئن نیستند و از آن طرف هم در جنوب موصل و اطراف حویجه مناطق در حال آزادسازی است، نیروهای‌شان اینجا ازدحام ندارد. رفتم بالای خاکریز و با دوربین زوم کردم روی تپه، کمی دوربین را چرخاندم به چپ و کنار درخت تا اینکه پرچم داعشی‌ها توی مانیتور دوربین پیدایش شد که در باد تکان می‌خورد...»

کتاب «زخم روی زخم» در 248 صفحه و بهای 78هزار تومان توسط «جام جم» منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...