کتاب «فرار از دیوار برلین» روایتی از تلاش‌‌ها برای عبور از دیوار برلین و فرار از آلمان شرقی است. در این کتاب به فرارهایی هم اشاره شده که برخی از آنها ناموفق بوده و فرد جان خود را در مسیر رسیدن به آزادی از دست داده است.

فرار از دیوار برلین میلاد خان‌میرزایی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، کتاب «فرار از دیوار برلین» با گردآوری و ترجمه میلاد خان‌میرزایی روایتی از تلاش‌‌ها برای عبور از دیوار برلین و فرار از آلمان شرقی است. کتاب داستان فرار از مسیرهایی به‌جز دیوار برلین را روایت می‌کند و در سایر موارد بر داستان افرادی که از مرزهای برلین فرار کرده‌اند، تمرکز دارد.

نویسنده در بخشی از این کتاب آورده است که «تحمل این زندان -که به وسعت یک کشور بود- یا با دیوانگی ممکن بود یا سرسپردگی یا چشم فروبستن و پذیرش و یا فرار...»

نویسنده در این کتاب سعی کرده سرگذشت و قصه زندگی برخی از افرادی را به نگارش درآورد که در سال‌هایی که دیوار برلین بین ساکنان آلمان شرقی و غربی فاصله انداخته بود با به خطر انداختن جان خود تلاش کردند از این دیوار به منزله نماد اختناق و اسارت و جدایی عبور کرده و بتوانند برای داشتن بدیهی‌ترین حقوق اولیه انسانی و آزادی‌های فردی و زندگی بهتر در کشور دیگری زندگی کنند.

این کتاب کوچک و خواندنی که عکس‌های فراوان تاریخی بر جذابیت آن افزوده است دارای دو بخش مقدمه و فرار از دیوار؛ روایت تلاش‌ها برای عبور از دیوار برلین و فرار از آلمان شرقی است. در بخش مقدمه به مسئله تقسیم آلمان، مرز داخلی دو آلمان، دیوار برلین و فروپاشی دیوار و انحلال آلمان شرقی پرداخته شده است. بخش دوم کتاب نیز روایت مصداقی داستان فرار برخی افراد از آلمان شرقی به آلمان غربی را روایت کرده است؛ فرارهایی که برخی از آنها نیز ناموفق بوده و فرد جان خود را در مسیر رسیدن به آزادی از دست داده است.

کتاب روایت خود را از فوریه 1945 و پس از شکست آلمان نازی و برگزاری کنفرانس یالتا در شبه جزیره کریمه با حضور سران سه کشور فاتح جنگ؛ آمریکا، بریتانیا و شوروی، آغاز می‌کند و در ادامه به اختلافات قدرت‌های شرق و غرب بر سر کنترل آلمان و بازسازی ساختار سیاسی آن می‌رسد؛ اختلافاتی که در نهایت سنگ بنای جدایی دو آلمان برلین را می‌گذارد و در نهایت از 1949 دو دولت مستقل آلمان شرقی تحت عنوان جمهوری دموکراتیک آلمان و آلمان غربی به نام جمهوری فدرال آلمان تشکیل می‌شود و در دوره جنگ سرد آلمان شرقی ذیل قطب کمونیستی و تحت حمایت شوروی و آلمان غربی در قطب نظام سرمایه‌داری به رهبری ایالات متحده آمریکا تعریف می‌شوند.

تا سال 1961 همچنان خبری از ساخت دیوار برلین نیست و تردد شهروندان به‌رغم کنترل‌های پلیسی و افزایش محدودیت‌های سفر از مرزهای برلین انجام می‌شد تا اینکه مقامات آلمان شرقی در این سال مقدمات لازم را پس از استحکام مرزهال برای ساخت دیوار برلین آغاز کردند به نحوی که وقتی در 12 اگوست 1961 پس از فرمان خروشچف، رهبر شوروی، دستور بستن مرز و ساخت دیوار برلین از سوی والتر اولبریخت، رهبر آلمان شرقی، صادر شد کار با چنان سرعتی پیش رفت که شهروندان آلمان شرقی در صبح روز 13 اگوست خود را در دنیای جدیدی دیدند؛ دنیایی که یک دیوار بین آنها و خانواده و آشنایانشان در آن سوی مرز فاصله انداخته بود؛ دیواری که در نهایت پس از 28 سال در 9 نوامبر 1989 بدون شلیک یک گلوله فروریخت. این همان دیواری بود که هونکر، رهبر آلمان شرقی در ژانویه 1989 وعده پابرجاماندن آن را تا 100 سال دیگر داده بود.

کتاب «فرار از دیوار برلین» با گردآوری و ترجمه میلاد خان‌میرزایی در 112 صفحه و با شمارگان 1000 نسخه از سوی نشر شفاف منتشر شد.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...