«خاطرات و مبارزات محمد دیهیم» به همت حمید دیهیم و توسط نشر مهراندیش منتشر شد.

خاطرات و مبارزات محمد دیهیم» به همت حمید دیهیم

به گزارش کتاب نیوز، محمد دیهیم (۱۳۸۷-۱۲۸۹)، زادۀ تبریز، معلم، نویسنده، روزنامه‌نگار، سیاست‌مدار، مورخ، فعال فرهنگی و سیاسی و فرزند دوران مشروطیتِ تبریز است. دیهیم تحصیلات ابتدایی را در تبریز و متوسطه را در دبیرستان مروی تهران گذراند. پس از اخذ دیپلم به تبریز بازگشت و از سال ۱۳۱۰ به‌عنوان دبیر به تدریس پرداخت.
در سال ۱۳۲۰، در بحبوحۀ جنگ جهانی دوم که تبریز به اشغال قوای شوروی درآمد و نان کمیاب شد، دیهیم مشکل نان تبریز را در کمترین زمان حل کرد. فعالیت‌های حزبی دیهیم از سال ۱۳۲۳ با عضویت در جمعیت فداکاران آغاز شد. پس‌ازآن روزنامۀ آذربادگان را که خط‌مشیِ ضدانگلیسی و ضدکمونسیتی داشت،‌ منتشر نمود و به‌دنبال آن‌هم انجمن‌های دوست‌یابی، انجمن ادبی دانشوران و انجمن ادبی آذربادگان را تأسیس کرد. دیهیم از سال ۱۳۲۱ تا ۱۳۲۸ مدیر شرکت چاپ بود و در سال ۱۳۵۴ نیز چاپخانۀ آذربادگان را تأسیس کرد.

محمد دیهیم، در پنج دوره، نمایندۀ تبریز در مجلس شورای ملی بود و از نمایندگان مردمی و فعال آذربایجان به‌شمار می‌رفت و نظر او در بسیاری انتصابات تعیین‌کننده بود.

ازجمله اقدامات دیهیم می‌توان به احداث جادۀ تبریز به تهران، جادۀ کمربندی تبریز، ساخت دبیرستان‌های منصور، باقرخان و … گسترش دانشگاه تبریز، احداث راه قره‌کلیسا و ساخت درمانگاه شبستر اشاره کرد.
محمد دیهیم بااینکه ملی شدن صنعت نفت را بزرگ‌ترین خدمت مجلس شورای ملی می‌دانست، اما اعتقاد داشت که دکتر مصدق با سیاست منفی‌بافی نخواهد توانست ملی شدن نفت را به نتیجۀ نهایی برساند و از طرفی به‌شدت نگران گسترش گروه‌های وابستۀ کمونیستی و خطرات آن در دوران ایشان بود.
زنده‌یاد محمد دیهیم ۴۶ کتاب نوشت و صدها کتاب را ویراستاری کرد. برخی از تألیفات او بدین قرارند: تذکرۀ بانوان شاعره؛ تذکرۀ شعرای آذربایجان، ۵ جلد؛ شریعت، ۲ جلد؛ دستور زبان فارسی، ۲ جلد؛ پیام؛ یاران و خاطرات؛ جبر؛ شرعیات؛ هندسه و تعلیمات مدنی.

دکتر حمید دیهیم (1322- ) استادیار و عضو هیئت علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران است. وی مدرک تحصیلی کارشناسی حقوق خود را در سال 1346 از دانشگاه تهران، کارشناسی ارشد توسعه اقتصادی را درسال 1350 از دانشگاه تهران و همچنین کارشناسی ارشد اقتصاد را درسال 1354 از نیواسکول یونیورسیتی و در سال 1363 دکتری اقتصاد خود را از نیواسکول یونیورسیتی آمریکا دریافت کرده است.

«خاطرات و مبارزاتِ محمد دیهیم» به کوشش حمید دیهیم در 532 صفحه و قیمت 185 هزارتومان منتشر شده و در دسترس علاقمندان قرار گرفته است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...