کتاب «تب ناتمام»، شامل خاطرات مادر شهید دخانچی از ۱۷ سال پرستاری و فراز و فرود زندگی فرزندش توسط انتشارات حماسه‌یاران منتشر شد.

تب ناتمام»، شامل خاطرات مادر شهید حسین دخانچی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از تسنیم، انتشارات حماسه یاران کتاب «تب‌ ناتمام» را به تازگی روانه بازار نشر کرد. این اثر دربردارنده خاطرات شهلا منزوی، مادر جانباز شهید حسین دخانچی است که به قلم زهرا حسینی مهرآبادی نوشته و تنظیم شده است. قرار است مراسم رونمایی از این کتاب با حضور خانواده شهید در روز جمعه، 10 دی‌ماه، برگزار شود.

حسین کاجی، مدیرعامل انتشارات حماسه یاران، با اعلام خبر رونمایی از کتاب «تب ناتمام»، هدف از برگزاری این مراسم را تجلیل از مقام بلند مادران شهدا عنوان کرد و افزود: کتاب «تب ناتمام» روایت زندگی خانم شهلا منزوی، مادر جانباز شهید حسین دخانچی است که به تازگی توسط انتشارات حماسه یاران به مرحله چاپ رسیده است. زندگی این بانو نه تنها به عنوان یک مادر شهید درخور توجه است، بلکه ایشان را باید مظهری از فداکاری، ایثار و صبر دانست.

وی ادامه داد: خانم منزوی 17 سال صبورانه و سرشار از عشق و عاطفه، فرزند جانباز قطع نخاع گردن خود را پرستاری می‌کند.

کاجی با اشاره به کتاب «تب ناتمام» یادآور شد: این کتاب که در آینده حرف‌های زیادی برای گفتن خواهد داشت، به قلم توانای خانم حسینی مهرآبادی نوشته شده و در آن تصویر یک زن مسلمان و اصیل ایرانی و به معنای واقعی مادر، به خوبی نشان داده می‌شود.

وی گفت: مراسم رونمایی از این کتاب جمعه 10 دی‌ماه 1400 پس از نماز مغرب و عشا با حضور جمعی از رزمندگان دوران دفاع مقدس، خانواده شهید و علاقه‌مندان به فرهنگ جهاد و شهادت در موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس شهر قم برگزار خواهد شد. در برپایی این مراسم علاوه بر انتشارات حماسه یاران، کنگره ملی شهدای استان قم، سازمان فرهنگی ورزشی شهرداری قم، اداره کل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قم و اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان قم مشارکت داشته‌اند.

شهید حسین دخانچی سال 1363 در عملیات بدر قطع نخاع می‌شود و پس از تحمل 17 سال درد و رنج جانبازی در سال 1381 به شهادت می‌رسد. در بخش‌هایی از این کتاب می‌خوانیم: «مامان بچه خودت رو نشناختی!؟» برگشتم. صورت رنگ‌پریده علی را که دیدم، دلم هُری ریخت. انگشت اشاره‌اش سمت راست راهرو را نشان می‌داد. مردد، علی و بعد حاجی را نگاه کردم و راه افتادم. قلبم داشت از جا کنده می‌شد. صدای قدم‌هایم توی سرم می‌پیچید. من که آن اتاق را دیدم، من که شش مجروحش را خوب نگاه کردم. حسین مگر چه وضعی داشته که من مادر نشناختمش؟!»

................ هر روز با کتاب ...............

نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...
تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...