کتاب صوتی «زیر نگاه آسمان» نوشته سید‌محمدرضا دربندی از سوی انتشارات نیستان منتشر و روانه بازار نشر شد. این کتاب روایتی داستان‌گونه از غروب عاشوراست.

کتاب صوتی زیر نگاه آسمان سید‌محمدرضا دربندی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از تسنیم،‌ کتاب صوتی زیر نگاه آسمان روایتی جدید و احساسی از واقعه کربلاست که این بار حضرت زینب(س) به عنوان راوی اصلی، تجربیات و مشاهدات دردناک و سخت خود را از غروب عاشورا تا طلوع صبح روز بعد از این پیشامد بیان می‌کند.

سید محمدرضا دربندی که پیش از این، عاشقانه‌ای از زندگی حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(س) با نام «زیر نگاه ماه» منتشر کرده بود، این بار روایتی داستان‌گونه از واقعه عاشورا را بیان کرده است.

در این کتاب حضرت زینب(س) در نقش راوی، غروب روز عاشورا تا طلوع صبح روز بعد را روایت می‌کنند و مخاطب با نگاهی جدید با این واقعه بزرگ آشنا می‌شود. متن کتاب زیر نگاه آسمان داستان‌گونه است و توضیحی خواندنی و جذاب از لحظاتی ارائه می‌دهد که سخت‌ترین و غم‌انگیزترین ساعات برای حضرت زینب و اسرای کربلاست.

از ویژگی‌های مثبت کتاب حاضر این است که واقعیت‌های تاریخی را در دل داستان جای داده و این بار نه به عنوان یک ناظر بیرونی بلکه همراه با حالات دگرگون حضرت زینب، مخاطب با موضوع روبرو می‌شود.

سید محمدرضا دربندی سعی کرده بدون آنکه قداست حضرت زینب از میان برود، به دور از دیدگاه‌های همیشگی و معمول، تصویری جالب و ملموس از این شخصیت ارائه بدهد و ارتباطی عاطفی و احساسی بین ایشان و مخاطب ایجاد کند.

وی درباره انگیزه‌اش از پرداختن به زندگی حضرت زینب می‌گوید: «نسل جوان ما یا انگیزه‌ای برای مطالعه زندگی این بزرگان ندارند و یا این‌که با توجه به آنچه تاکنون به گوش‌شان رسیده، احساس بی‌نیازی می‌کنند، من با استفاده از این نوع بیان، درصدد جذب این گروه از مخاطبان به سبک زندگی ایشان بودم.»

در بخشی از کتاب صوتی زیر نگاه آسمان می‌شنویم:

در همین اثنا بود که دشمنان مانند حیوانات وحشی به سوی او هجوم بردند و آنچه که نباید می‌شد، اتفاق افتاد. حقیقتاً دیگر توان مرور آن لحظه‌ها را ندارم، در آن لحظه نزدیک بود که آسمان بر روی زمین فرود بیاید؛ کوه‌ها در حال تکه تکه شدن بودند و زمین می‌خواست همه موجودات را ببلعد. ولی خدا اراده کرده بود که همه صبر کنند و نظام عالم به‌هم نریزد.

بنابراین فقط آسمان تیره و تار شد. ابرهای سیاه با غرش به حرکت درآمدند و این صحنه همانی بود که در خواب دیده بودم. هیچ‌کس نمی‌تواند حال مرا در آن لحظه درک کند؛ چگونه می‌توان ایستاد و نگاه کرد تا تنها بهانه زندگی‌ات با این وضعیت دردناک از بین برود؟ فقط خدا نگهدارم بود و کمک کرد که فرو نریزم تا بتوانم برنامه‌های بعدی را به سامان برسانم.»

کتاب صوتی «زیرنگاه آسمان» با صدای نرگس آبیار به مدت یک ساعت و 18 دقیقه به قیمت 9500 تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...