کتاب «حاج آخوند» به قلم سید عطاءالله مهاجرانی، سیاستمدار کهنه‌کار ایرانی و وزیر ارشاد سابق، اثری جذاب و پرمحتواست که تاکنون 17 بار چاپ شده است. این اثر، با قلمی شاعرانه و جملات کوتاه و آموزنده، خاطرات نویسنده از دوران کودکی، نوجوانی، جوانی و بزرگسالی را در قالب 43 داستان به نگارش درآمده است. کتاب حاج آخوند در 282 صفحه و قطع وزیری توسط نشر امید ایرانیان به چاپ رسیده و شخصیت‌های برجسته‌ای چون آیت‌الله سید مصطفی محقق داماد، آیت‌الله سید حسن خمینی، دکتر محمدعلی سلطانی و آیت‌الله محمدحسن معزالدینی در تعریف و تمجید از آن سخن گفته‌اند.

حاج آخوند» به قلم سید عطاءالله مهاجرانی

در این کتاب، سه شخصیت محوری به خوبی ترسیم شده‌اند:
1. حاج شیخ محمودرضا امانی، مشهور به حاج آخوند، فردی که در حوزه‌های علمیه اراک و نجف تحصیل کرده بود اما در نهایت به زندگی روستایی روی آورد و از کشاورزی روزگار می‌گذراند.
2. آ سید علی آقا مهاجرانی، پدر بزرگ نویسنده، که در میان اهالی روستای مهاجران جایگاه ویژه‌ای داشت.
3. آقا سید شاهنامه‌خوان، مردی که با اجرای مراسم شاهنامه‌خوانی در روستاهای اطراف زندگی می‌کرد.
از ویژگی‌های مهم این کتاب می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

1. شخصیت‌های محوری
در این اثر، زندگی شخصیت‌هایی که در روستاهای ایران و در بطن فرهنگ روستایی زیسته‌اند، با دقت و مهارت روایت می‌شود. شخصیت حاج شیخ محمودرضا امانی (حاج آخوند)، که از علما و بزرگان دینی بوده و در نهایت به زندگی ساده و روستایی روی آورده است، نماد تضادی است که در تاریخ فرهنگی ایران وجود داشته است؛ تضاد میان تحصیلات عالیه و زندگی کشاورزی. این تضاد نه تنها به فهم بهتر زندگی پیچیده و متناقض ایرانیان در قرن بیستم کمک می‌کند، بلکه نمایی از تغییرات اجتماعی و فرهنگی در یک کشور در حال تحول را ارائه می‌دهد.

2. شخصیت‌های فرهنگی و ادبی
کتاب حاج آخوند همچنین به نوعی تاریخ فرهنگی ایران را بازخوانی می‌کند، به‌ویژه از منظر یک فرد ایرانی که در بطن این تاریخ و فرهنگ رشد کرده است. در این مسیر، اشاره به شخصیت‌های بزرگ ادبی چون حافظ، مولوی، سعدی و فردوسی، تأکیدی است بر اینکه چگونه این بزرگان همواره در زندگی روزمره ایرانیان حضور داشته و به فرهنگ و فلسفه ایرانی جان داده‌اند. این ارجاعات به ادب فارسی، همچون سرودی در دل روایت‌ها می‌نشیند و هویت فرهنگی ایرانی را در قالب داستان‌هایی ساده اما عمیق در ذهن خواننده حک می‌کند.

3. آموزه‌های اخلاقی و فلسفی
در هر داستان از کتاب، نویسنده به‌طور غیرمستقیم و در لابه‌لای روایت‌های جذاب خود، به مفاهیم اخلاقی چون صداقت، انصاف، احترام به دیگران و قدرت تحمل در برابر سختی‌ها اشاره می‌کند. داستان‌هایی چون «باغ انگور»، «ارامنه حُمریان»، «بره‌های قره گل» و «جان علی» نه تنها خاطراتی از زندگی مردم ایران را به یاد می‌آورند، بلکه درسی از اخلاق و انسانیت هستند که همواره در بطن جامعه ایرانی جاری بوده است. این مفاهیم اخلاقی در حقیقت بخش جدایی‌ناپذیر از هویت ملی ایرانیان است که در این کتاب به‌خوبی نمایش داده شده است.
...
حاج آخوند نه تنها یک خاطره‌نگاری ساده است، بلکه یک اثر فرهنگی است که به‌طور عمیق به تاریخ و فرهنگ ایران پرداخته و در آن، چگونگی شکل‌گیری هویت ایرانی در دل سختی‌ها و چالش‌های مختلف اجتماعی و اقتصادی به نمایش گذاشته می‌شود. شخصیت‌های کتاب با وجود فقر و مشکلات، همواره بر اصول اخلاقی خود پایدار بوده‌اند و این ویژگی‌ها به خوبی در داستان‌ها و روایات کتاب نمایان است.

این کتاب به‌ویژه برای کسانی که علاقه‌مند به تاریخ معاصر ایران، فرهنگ روستایی و شخصیت‌های فرهنگی کشور هستند، بسیار ارزشمند است. حاج آخوند با داستان‌های پرمحتوا و آموزنده خود، نه تنها نگاهی به زندگی مردم ایران می‌اندازد، بلکه به‌طور غیرمستقیم به تحلیل‌های اجتماعی، اخلاقی و فلسفی نیز پرداخته و مخاطب را به تفکر وامی‌دارد. این کتاب می‌تواند برای کسانی که به دنبال تحلیل‌های عمیق‌تری از فرهنگ ایرانی و تاریخ اجتماعی آن هستند، بسیار مفید واقع شود.

در نهایت، از آنجا که ویراستار این کتاب، جمیله کدیور، در به‌روزرسانی و تکمیل این اثر و آثار دیگر مهاجرانی نقش برجسته‌ای ایفا کرده است؛ امیدوارم در چاپ‌های آینده، چند ایراد ویراستاری کتاب را برطرف و متن را کامل کند؛ مثلا در صفحه 29 نوشته است: «زیر برق آفتات ناپیدا کنند برای درو کردن» در صورتی که صحیح آن «نا» یک فاصله «پیدا» است یا در صفحه 51 نوشته است: «کودک با گردگان یا جوز یا همان گردو بازی می کرد» که صحیح آن «گردکان» است و یا کلمه «طاقچه» را در بعضی از صفحات «تاقچه» نوشته است؛ نظیر آن را در صفحه 49 کتاب می توانید ببینید.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...