هدف مولف در این کتاب، مقدماتی درباره لاكان ترسیم و ارزیابی خطوط کلی کار او است، اما بدون لطمه زدن به سبک براندازنده او و تأثیر رادیکال او روی روانکاوی و تئوری‌های سوبژکتویته.

ژاک لاکان ـ درآمدی فمینیستی» [Jacques Lacan: a feminist introduction] الیزابت گروس [Elizabeth Grosz] ب

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، کتاب «ژاک لاکان ـ درآمدی فمینیستی» [Jacques Lacan: a feminist introduction] نوشته الیزابت گروس [Elizabeth Grosz] به‌طور کلی روی تلاش‌های لاکان برای فهم روانکاوانه سوبژکتویته تمرکز خواهد کرد. این به آن معنا است که الزاما با توجه به اینکه لاکان کار خود را خوانشی از متون فرويد قلمداد می‌کند، کار خود فروید باید به شکلی برجسته مطرح شود. عملا فهم نوشته‌های لاکان بدون آشنایی کامل با فروید امکان ناپذیر است، على‌الخصوص به این دلیل که لاکان ندرتا به متن‌هایی که تحقیق و تفحم میکند ارجاعات با پانوشت‌های صریحی اضافه می‌کند. او به ارجاعات صریح بلکه اصطلاح‌ها و استعاره‌ها را ترجیح می‌دهد.

هدف مولف در این کتاب مقدماتی درباره لاكان ترسیم و ارزیابی خطوط کلی کار او است، امابدون لطمه زدن به سبک براندازنده او و تأثیر رادیکال او روی روانکاوی و تئوری‌های سوبژکتویته. مسئله‌ای که برای هر در آمدی به متفکری دشوار، مبهم و جنجالی همانند لاكان مطرح می‌شود بازنمایی شایسته و منصفانه موضع او است، اما این کار باید بدون کوچک جلوه دادن جایگاه مشکل آفرینش انجام شود. این چه بسا به آن معنا باشد که برخی عناصر کار او که شاید می‌توانستند بیشتر ساده‌سازی شوند به دلیل ملاحظات شرح و تفسیر دشوار باقی خواهند ماند.

بخش‌های پایانی این کتاب شیوه‌هایی را بررسی خواهد کرد که فمینیست‌ها مدل سوبژکتویته و تفاوت جنسی لاكان را به کار برده‌اند و نقد کرده‌اند. بخش‌های ابتدایی نیز خالی از توجهات فمینیستی نیستند. در اینجا فمینیسم معیارهای بنیادینی را فراهم می‌کند که لاكان از طریق آنها ارزیابی خواهد شد. تحلیل من هیچ ادعایی مبنی بر واقع‌بینی، هیچ ادعایی مبنی بر اینکه این تحلیل مباحث‌های بی‌طرفانه، غیر جانبدارانه یا شرحی بی‌غرض است، ندارد. برعکس، امید است هیجان‌هایی را آشکار کرد که به شکلی در روابط بین فمینیسم‌ها و روانکاوی لاکانی سرمایه‌گذاری شده‌اند.

در «پیشگفتار» این کتاب آمده است: «دهه‌های پایانی قرن نوزدهم شاهد انقلابی فکری بود که عواقب و پیامدهای آن هنوز هم در حال آشکار شدن است. می‌توان تحول پایان آن قرن را در سه نام خلاصه کرد -نیچه، مارکس و فروید- که آثارشان افق شناخت‌های معاصر از سوبژکتیویته انسانی را تعریف می‌کند. این سه متفکر وجه اشتراک اندکی داشتند اما در این تردید متفق‌القول بودند که سوژه انسانی - که به مثابه موجودی خودآگاه و عقلانی در نظر گرفته می‌شد - دیگر نمی‌توانست شالوده‌ای برای تأمل نظری تئوریک فراهم کند. هرکدام از آنها دعوی فرد درباره خودمختاری، خودشناسی و خودکنترلی را مرکز زدایی کردند. هر کدام از آنها با کارتزینیسم غالبی که در لیبرالیسم، تجربه‌گرایی، ایده‌آلیسم و اومانیسم نفوذ کرده بود مخالفت کردند. هرکدام از آنها نسبت به مرکزیت و پیشدادگی منتسب به خودآگاهی بدگمان بودند و آن را به علت بلکه معلول اراده معطوف به‌قدرت (نیچه)، معلول روابط طبقاتی (مارکس) یا معلول عاملیت‌های روانی (فروید) در نظر می‌گرفتند.

از نظر نیچه نقد خودآگاهی شکلی وارونه به خود می‌گیرد: خودآگاهی محصول پیکرمندی یا نیروهای بدنی، استراتژی‌های بقا و استراتژی‌های اجتماعی‌ای است که تاریخ و فرآیندهای شکل گیری خودشان را فراموش کرده‌اند. برای مثال، عقل ویژگی یا مشخصه‌ای از ذهن نیست بلکه پیامد مبارزات سیاسی یا جبری بین چندین پرسپکتیو رقیب است که در آن یک پرسپکتیو (تاریخی، زمانمند، موقتی) استيلا می‌یابد. از نظر مارکس خودآگاهی محصول ساختار روابط طبقاتی‌ای است که آن را به مثابه «خودآگاهی کاذب بر می‌سازنده خودآگاهی‌ای گمراه یا غیرقابل اعتماد، خودآگاهی‌ای ایدئولوژیک که شکل‌های پیش داده روابط طبقاتی و اقتصادی را وارونه و در نتیجه سوء بازشناسی می‌کند.»

در فصل اول این کتاب نیز تحت عنوان «روانکاوی و رسوایی» می‌خوانیم: «روانکاوی از بدو پیدایش خود جذابیت زیادی برای زنان داشته است. روانکاوی به میل و علاقه زنان به بیان کردن فانتزی‌ها، آرزوها و امیدهایشان متکی بوده است. روانکاوی از «مواد خام»، میل زنان به حرف زدن و میل فروید به گوش دادن شکل گرفته است. رابطه بین آنها جذابیت متقابلی داشته است، اما این رابطه همواره هر دو طرف را غنی و توانگر نمی‌کرده است. روابط بین روانکاوی و زنان همواره بسیار دوسوگرا و پر از مشکلات بوده است و امروز هم به همین شکل پا بر جا است. روانکاوی برای زنان این جاذبه را ایجاد می‌کند، اما این جاذبه می‌تواند به منزله حیله یا دام نیز در نظر گرفته شود، علی‌الخصوص برای آنان که می‌خواهند کارکردها و ارزش‌های منتسب به زنان و زنانگی (که در تنوری روانکاوی به طور جدی مورد تاکید قرار می‌گیرند) را در فرهنگ ما به چالش بکشند. بینش‌های فروید بیشتر از آنکه او بتواند اعتراف کند به ذکاوت وراجی کننده نخستین بیماران او، هیستریک‌های مؤنث، مدیون است. برداشت او از روش روانکاوانه حتی تا پایان زندگی‌اش به‌طور چشمگیری نزدیک به آن چیزی باقی ماند که آنان با زیرکی بسیار آن را «درمان از طریق صحبت‌کردن» توصیف کرد. اما اگرچه فروید مدیون آوای زنانگی هیستریک است، تحقیقات ابتدایی لاكان در روانکاوی نیز به گفتمان جذاب «زنان دیوانه» متکی بوده است: سایکوتیک‌ها، پارانویایی‌ها، هیستریک‌ها، عارف‌ها.»

کتاب «ژاک لاکان ـ درآمدی فمینیستی» نوشته الیزابت گروس با ترجمه کیوان آذری در 304 صفحه با قیمت 80000 تومان از سوی نشر روشنگاه منتشر شده است

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...