صدای آرام اما نافذ از گذار چین به غرب | آرمان ملی


یی‌یون لی [Yiyun Li] نویسنده و استاد دانشگاه چینی‌الاصل است که از زمان ورود به تحصیلات تکمیلی در ایالات متحده زندگی و فعالیت می‌کند. نکته قابل توجه در مورد او این است که منحصراً به زبان انگلیسی می‌نویسد. آثار او با لحنی متفکرانه، دقیق و اغلب غم‌انگیز، توانسته‌اند جوایز مهمی را از آن خود کنند. از جمله دستاوردهای برجسته او می‌توان به دریافت جایزه پن‌همینگوی و جایزه گاردین برای اولین کتاب برای مجموعه‌داستان «هزار سال دعای خیر»، جایزه کتاب پن جین آستین ۲۰۲۰ برای «آنجا که دیگر دلیلی نیست»، و جایزه پن‌فاکنر برای داستان ۲۰۲۳ برای کتاب «غاز» اشاره کرد.

خلاصه رمان مهربان‌تر از تنهایی» [Kinder Than Solitude]

همچنین مجموعه‌داستان کوتاه او با نام «فرزند چهارشنبه» نامزد نهایی جایزه پولیتزر بوده است. یی‌یون لی امروز به‌عنوان یکی از مهم‌ترین رمان‌نویسان معاصر شناخته می‌شود؛ همانطور که سلمان رشدی او را «یکی از رمان‌نویسان بزرگ ما» می‌خواند و مونا سیمپسون از «زیبایی تازه و دقیق» آثارش سخن می‌گوید.

رمان «مهربان‌تر از تنهایی» [Kinder Than Solitude] از آثار کمترشناخته‌شده اما مهم یی‌یون لی است که در سال 2014 منتشر شده و ترجمه فارسی آن به تازگی توسط مریم بابایی در نشر برج منتشر شده است. نشر برج پیش از این نیز رمان دیگری از این نویسنده با عنوان «آنجا که دیگر دلیلی نیست» را به فارسی‌زبانان معرفی کرده بود.

«مهربان‌تر از تنهایی» یک معمای قتل را در بستر تاریک و پیچیده تاریخ معاصر چین، به‌ویژه پیامدهای میدان تیان‌آن‌من در سال ۱۹۸۹، روایت می‌کند. داستان در اواخر پاییز ۱۹۸۹، در پکن، با مسمومیت و به کمارفتن ناگهانی یک زن جوان به نام «شوایی» آغاز می‌شود. شوایی درواقع یک معترض دانشجویی در تیان‌آن‌من بوده که اندکی قبل از بیماری، از دانشگاه اخراج شده است. در خانه‌ عمو و عمه‌اش، سه نوجوان دیگر حضور دارند: رویو (دخترعموی گوشه‌گیر شوایی)، موران و بویانگ (دوستان نزدیک رویو). تحقیقات اولیه نشان می‌دهد که سم توسط رویو دزدیده شده و او به سادگی متهم اصلی است. اما پرونده بدون نتیجه بسته می‌شود و شوایی ۲۱ سال در حالت کما باقی می‌ماند.

رمان با مرگ شوایی آغاز می‌شود و به گذشته برمی‌گردد تا رابطه پیچیده این چهار شخصیت را واکاوی کند. رویو، دختری یتیم و کاتولیک پنهان، با بی‌تفاوتی عمیق و بیمارگونه‌ای به جهان می‌نگرد. او از خودخواهی و نخوت شوایی متنفر است و از زندگی در اتاق مشترک با او ناراضی. این تنفر زمانی به اوج می‌رسد که شوایی، که رویو برایش جذابیت جنسی دارد، به زور متوسل می‌شود و سپس به او می‌گوید: «کسی باید به تو احساسات انسانی را بیاموزد، چون خودت یاد نگرفته‌ای.»

بخش بزرگی از جذابیت رمان در ساختار پساجنایی آن نهفته است. قتل شوایی، یک معمای حل‌نشده باقی می‌ماند و زندگی سه بازمانده را در طول دو دهه تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. بویانگ در چین می‌ماند و تبدیل به یک کارآفرین ثروتمند اما تنها می‌شود. موران و رویو هر دو به آمریکا مهاجرت می‌کنند و در آسایش مادی، در انزوای عاطفی زندگی می‌کنند.

یی‌یون لی از یک زیبایی‌شناسی آرام و شبیه به آثار چخوف استفاده می‌کند، اما در زیر این آرامش، کنایه‌ای ویرانگر نهفته است. او با مقایسه مرگ شوایی با رویدادهای میدان تیان‌آن‌من («همسایه‌ها این زمان را همان‌طور یاد می‌آوردند که روزی را که یک تانک ارتش سرنگون شد...»)، مرز بین تراژدی شخصی و ملی را محو می‌کند.

پرسش اصلی رمان این است: آیا باید از باور به شادی‌های جوانی دست کشید و به «این باور رسید که کمتر حس کنیم و کمتر رنج ببریم؟» لی پاسخ می‌دهد که خیر. انقلاب جوانی شوایی (که خواهان یک تغییر آگاهانه بود) با انقلاب کارآفرینی و ثروت‌اندوزی پس از کُشتارِ تیان‌آن‌من جایگزین می‌شود.

«مهربان‌تر از تنهایی» بیش از یک معمای قتل است؛ این رمان یک مراثی دردناک برای آرزوهای بربادرفته نسل ۱۹۸۹ چین است. معمای حل‌نشده‌ای که رمان را تسخیر کرده، نه مسمومیت شوایی، بلکه «جسدهایی است که با سه‌چرخه‌ تخت به بیرون از میدان برده شدند»، سایه‌هایی تاریک که در چینِ امروز، حتی در نقاط پرزرق‌وبرق آن، همچنان حضور دارند. این رمان تلخی و زیبایی را درهم می‌آمیزد و یک تصویر تأثیرگذار از جامعه‌ای در گذار ارائه می‌دهد و همین مولفه می‌تواند آن را برای خوانندگان شرقی، به‌ویژه خوانندگان فارسی‌زبان جذاب باشد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...