کشور ایران دارای تنوع قومیتی و دینی فراوانی است، ولی با این حال طبق آمارهای رسمی بیش از 99 درصد جمعیت ایران مسلمان هستند. در میان جمعیت مسلمان ایران، شیعیان دوازده امامی اکثریت را دارند و اهل سنت در اقلیت هستند. کتاب «اطلس توصیفی اهل سنت ایران» با عنوان فرعی جغرافیا و جریان‌شناسی مذهبی اهل سنت ایران، تالیف مهدی مسائلی از سوی انتشارات امیرکبیر راهی بازار نشر شده است. گفت‌و‌گوی ایبنا با دکتر مهدی مسائلی نویسنده، پژوهشگر و مدرس حوزه و دانشگاه را در ادامه می‌خوانید:

اطلس توصیفی اهل سنت ایران» مهدی مسائلی

به طور کلی کتاب «اطلس توصیفی اهل سنت ایران» به کدام جنبه از حضور اهل سنت در ایران می‌پردازد؟

در این کتاب تلاش شده با مشخص کردن جغرافیای اهل‌سنت ایران، توصیفی مفید درباره‌ مذاهب فقهی و نگرش‌های طریقتی و اعتقادی مذهبی اهل‌سنت ایران داشته باشیم و در ضمن جریان‌ها و گروه‌های مذهبی آنها را نیز بررسی کنیم. در این تحقیق سعی کرده‌ایم اطلاعات را به صورت ترکیبی از مطالعات کتابخانه‌ای و میدانی به دست آوریم و در گردآوری اطلاعات کتابخانه‌ای نیز اولویت با پژوهش‌های میدانی و دست اول بوده است. این تحقیق به صورت فردی انجام شده است و از این رو محدودیت‌های پژوهش‌ زیادی پیش روی آن بوده است. امید است در آینده داده‌ها و اطلاعات میدانی دیگری بتواند این تحقیق را تکمیل کند.

منشا به وجود آمدن اصطلاح اهل سنت چگونه بود و اساسا از کجا شروع شد؟

تعبیر «اهل‌سنت» در طول تاریخ اسلام در جایگاه‌های متفاوتی به کار برده شده است. تاریخ دقیق پیدایش اصطلاح اهل‌سنت چندان روشن نیست. ولی مسلم است که در دو قرن نخست اسلامی اصطلاح اهل‌سنت وجود نداشته است و منشأ به وجود آمدن آن، تقابل جریان نقل‌گرای اهل‌حدیث (اصحاب حدیث) با دیگر جریان‌های اسلامی خصوصا جریان عقل‌گرای معتزله بوده است، به‌گونه‌ای که در برهه‌ای از تاریخ اسلام لفظ اهل‌سنت با اهل‌حدیث مترادف بوده است. در گسترش این معنا احمد بن حنبل نقش مهمی داشته است. او با نوشتن اعتقادنامه‌ای، اصول سنت را تبیین کرد.

او اصحاب حدیث را پیروان واقعی سنت پیامبر (ص) نامید و معتزله، شیعه، خوارج، مُرجِئه و جَهْمیه را اهل‌بدعت خواند. پیروان احمد بن حنبل یعنی اهل‌حدیث لفظ اهل‌سنت را برای خود استعمال کردند و احمد بن حنبل را امام اهل‌سنت نامیدند. پس به وجود آمدن اصطلاح اهل‌سنت مربوط به قرن سوم به بعد است؛ اما از این زمان، این اصطلاح تکاملی تدریجی را طی کرد و با ظهور مکتب‌های اعتقادی اشعری و ماتُریدی، آنها نیز خود را اهل‌سنت نامیدند و به ‌مرور لفظ اهل‌سنت بر طیف وسیعی از مکاتب مختلف اطلاق شد. به‌گونه‌ای که از اصحاب حدیث و حنابله گرفته تا اشاعره و ماتُریدیه و تمام صوفیان خود را اهل‌سنت دانستند، خصوصا به این دلیل که در بعضی منابع روایی آمده است که اولین بار پیامبراکرم (ص) تعبیر «اهل السنه والجماعه» را به کار برده‌اند.

اما فارغ از ریشه‌ کلامی شکل‌گیری تعبیر اهل‌سنت، این اصطلاح هم‌اکنون معنایی عام‌تر یافته است و به تمامی فرقی گفته می‌شود که سه خلیفه‌ اول را به‌عنوان جانشینان پیامبر (ص) پذیرفته‌اند. در این معنا اسلام به دو شاخه‌ اهل‌سنت و تشیع تقسیم می‌شود و مذاهبی که اعتقاد به امامت اهل‌بیت (ع) بعد از پیامبر (ص) دارند مثل امامیه اثنی‌عشری، زیدیه، اسماعیلیه، از مذاهب تشیع به‌ حساب می‌آیند و مذاهبی که اعتقاد به خلافت دارند، زیرمجموعه مذهب اهل‌سنت قرار می‌گیرند.

پراکندگی پیروان این مذهب در ایران از چه ویژگی‌هایی برخوردار است؟

اهل‌سنت کشور ایران پیرو دو مذهب شافعی و حنفی هستند و پیروان مذاهب حنبلی و مالکی در ایران حضور ندارند. البته جمعیت اندکی از پیروان مذهب حنبلی در چند روستای استان هرمزگان زندگی می‌کنند که از سه قرن پیش به سواحل جنوبی ایران مهاجرت کرده‌اند، اما جمعیت قابل توجهی ندارند. پس در مجموع، اهل‌ سنت ایران را می‌توان به دو مجموعه تقسیم کرد:
1. اهل‌سنت شافعی: اهل‌سنت ایران در نیمه غربی و جنوب ایران پیرو مذهب شافعی هستند؛ این مناطق عبارتند از استان‌های: گیلان و اردبیل (منطقه‌ تالش)، آذربایجان غربی، کردستان، کرمانشاه‌، بوشهر، هرمزگان و فارس.
2. اهل‌سنت حنفی: اهل‌‌سنت ایران از شمال شرقی تا جنوب‌شرقی کشور مذهب حنفی هستند که مناطق و استان‌های آن عبارتند از استان‌های‌: گلستان، خراسان‌های‌ شمالی، رضوی و جنوبی، سیستان و بلوچستان و کرمان.
در هرکدام از این دو مجموعه به‌رغم اشتراک اهل‌سنت در مذهب فقهی، از جهت مرام‌های اعتقادی و طریقتی اختلاف‌هایی میان پیروان هر مذهب نیز دیده می‌شود. مثلاً تصوف و مرام‌های طریقتی موجود در میان اهل‌سنت شافعی‌ نیمه غربی کشور (به مرکزیت کردستان)، آنها را با شافعی‌های جنوب کشور (به مرکزیت هرمزگان) متفاوت می‌کند. همچنین رویکرد دِیُوبندی حنفی‌های شرق و جنوب شرقی (استان‌های سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی و رضوی)، آنها را از حنفی‌های نقشبندی در شمال شرقی ایران (استان گلستان) متمایز می‌کند.

در مقدمه کتاب «اطلس توصیفی اهل سنت ایران» بیان شده است که تفاوت دیدگاه و رویکرد سیاسی و اجتماعی و تبلیغی بر نوع دینداری اهل سنت تاثیر فراوانی می‌گذارد؛ این تفاوت دیدگاه از چه نظر برای پژوهشگران حائز اهمیت است؟

رویکردهای مختلف فقهی بر ابعاد حضور فرهنگی و اجتماعی و پیروان مذاهب تأثیر می‌گذارد. همچنین تصوف یکی از گزاره‌هایی است که جلوی سلفی‌گری را می‌گیرد و تندروی‌های آنها را به چالش می‌کشد. تصوف در میان اهل سنت ایران با طریقت‌ها و روش‌های متفاوتی گسترش دارد که باید آن را خوب شناخت. رویکرد تبلیغی نیز ممکن است درون‌گرا و برون‌گرا باشد، رویکردهای برون‌گرا، همچون جماعت تبلیغ، چالش بیشتری را نسبت به رویکردهای برون‌گرا به وجود می‌آورند و برای تعامل با آنها باید شناخت صحیحی از آنها داشت. حضور جریان‌های سیاسی و اسلام‌گرا نیز در مناطق اهل‌سنت یکسان نیست و گاهی وابسته به شرایط قومی و حتی جغرافیایی آن منطقه است.

برای توصیف و جریان‌شناسی اهل سنت ایران، می‌توان آنها را به چند گروه تقیسم کرد و چرا؟

بنده در کتاب ترکیبی از جغرافیا و اشتراکات فقهی، اعتقادی و طریقتی را محور توصیف اهل‌سنت ایران قرار دادم. بر این اساس اهل‌سنت را به پنج مجموعه تقسیم کردم:
1. اهل‌سنت شمال غرب و غرب ایران، شامل‌ اهل‌سنت استان‌های گیلان (منطقه تالش)، آذربایجان غربی، کردستان و کرمانشاه.
2. اهل‌سنت جنوب کشور، شامل اهل‌سنت استان‌های هرمزگان، بوشهر و فارس.
3. اهل‌سنت جنوب شرقی و شرق کشور،‌ شامل اهل‌سنت استان‌های سیستان و بلوچستان، کرمان، خراسان جنوبی و خراسان رضوی.
4. اهل‌سنت شمال و شمال شرقی کشور، شامل اهل‌سنت استان گلستان و خراسان شمالی.
5. اهل‌سنت غیربومی و مهاجر در استان‌های مرکزی و پایتخت کشور
البته از جهت جریان‌شناسی مذهبی، جریان‌های مذهبی اصلی اهل‌سنت در چهار استان کردستان، هرمزگان، سیستان و بلوچستان و گلستان متمرکز هستند و سایر مناطق اهل‌سنت ایران تحت تأثیر یکی از این مراکز هستند. ازاین‌رو در توصیف سایر مناطق فقط به بیان جغرافیا و خصوصیات جمعیتی اهل‌سنت آن استان‌ها پرداختم.

گروه اهل سنت در ایران علی‌رغم پراکندگی جغرافیایی دارای چه وجه اشتراکاتی هستند؟

اهل‌سنت ایران به مذاهب فقهی خویش پایبند هستند و حتی جریان‌های حدیث‌گرا مثل دیوبندیه در جنوب شرقی کشور خود را پیرو فقه حنفی می‌دانند. این موضوع موجب دوری آنها از جریان‌های سلفی می‌شود و به تبع سلفی‌ها قصد قطع و کمرنگ کردن این پایبندی را دارند. علی‌رغم تندروی شخصی بعضی از شخصیت‌های اهل‌سنت در بحث ورود به سیاست، کلیت اهل سنت ایران در موضوع سیاست و حضور اجتماعی نیز اعتدال چشمگیری دارند و هیچ‌گاه طرفدار تندروی‌های اجتماعی نبوده‌اند، از این جهت اهل‌سنت ایران از جهت وحدت‌گرایی اسلامی همواره جایگاه ممتازی داشته‌اند. همان‌گونه که اشاره کردم تصوف در بیشتر اهل‌سنت ایران بسیار رواج دارد و طریقت‌های مهمی همچون نقشنبدیه در تمام مذاهب و جغرافیای مذهبی اهل‌سنت ایران حضور فعالی دارند.

آیا کتاب جدیدی در دست پژوهش یا چاپ دارید، اگر دارید لطفا شرحی از اثر جدید بفرمایید.

هم‌اکنون در حال تنظیم متنی آموزشی با موضوع آشنایی با جریان‌های سلفی اهل‌سنت هستم. تحقیقاتی نیز با موضوع غلوشناسی در شیعه در عصر حاضر دارم که هنوز به خروجی نگارشی نرسیده است. بعضی از آثار پیشین بنده نیز نیاز به ویرایش جدید دارند که آنها را نیز در دستور کارم قرارم داده‌ام.

................ هر روز با کتاب ...............

در قرن بیستم مشهورترین صادرات شیلی نه استخراج از معادنش که تبعیدی‌های سیاسی‌اش بود. در میان این سیل تبعیدی‌ها چهره‌هایی بودند سخت اثرگذار که ازجمله‌ی آنها یکی‌شان آریل دورفمن است... از امید واهی برای شکست دیکتاتور و پیروزی یک‌شبه بر سیاهی گفته است که دست آخر به سرخوردگی جمعی ختم می‌شود... بهار پراگ و انقلاب شیلی، هردو به‌دست نیروهای سرکوبگر مشابهی سرکوب شده‌اند؛ یکی به دست امپراتوری شوروی و دیگری به دست آمریکایی‌ها ...
اصلاح‌طلبی در سایه‌ی دولت منتظم مطلقه را یگانه راهبرد پیوستن ایران به قافله‌ی تجدد جهانی می‌دانست... سفیر انگلیس در ایران، یک سال و اندی بعد از حکومت ناصرالدین شاه: شاه دانا‌تر و کاردان‌تر از سابق به نظر رسید... دست بسیاری از اهالی دربار را از اموال عمومی کوتاه و کارنامه‌ی اعمالشان را ذیل حساب و کتاب مملکتی بازتعریف کرد؛ از جمله مهدعلیا مادر شاه... شاه به خوبی بر فساد اداری و ناکارآمدی دیوان قدیمی خویش واقف بود و شاید در این مقطع زمانی به فکر پیگیری اصلاحات امیر افتاده بود ...
در خانواده‌ای اصالتاً رشتی، تجارت‌پیشه و مشروطه‌خواه دیده به جهان گشود... در دانشگاه ملی ایران به تدریس مشغول می‌شود و به‌طور مخفیانه عضو «سازمان انقلابی حزب توده ایران»... فجایع نظام‌های موجود کمونیستی را نه انحرافی از مارکسیسم که محصول آن دانست... توتالیتاریسم خصم بی چون‌وچرای فردیت است و همه را یکرنگ و هم‌شکل می‌خواهد... انسانها باید گذشته و خاطرات خود را وا بگذارند و دیروز و امروز و فردا را تنها در آیینه ایدئولوژی تاریخی ببینند... او تجدد و خودشناسی را ملازم یکدیگر معرفی می‌کند... نقد خود‌ ...
تغییر آیین داده و احساس می‌کند در میان اعتقادات مذهبی جدیدش حبس شده‌ است. با افراد دیگری که تغییر مذهب داده‌اند ملاقات می‌کند و متوجه می‌شود که آنها نه مثل گوسفند کودن هستند، نه پخمه و نه مثل خانم هاگ که مذهبش تماما انگیزه‌ مادی دارد نفرت‌انگیز... صدا اصرار دارد که او و هرکسی که او می‌شناسد خیالی هستند... آیا ما همگی دیوانگان مبادی آدابی هستیم که با جنون دیگران مدارا می‌کنیم؟... بیش از هر چیز کتابی است درباره اینکه کتاب‌ها چه می‌کنند، درباره زبان و اینکه ما چطور از آن استفاده می‌کنیم ...
پسرک کفاشی که مشغول برق انداختن کفش‌های جوزف کندی بود گفت قصد دارد سهام بخرد. کندی به سرعت دریافت که حباب بازار سهام در آستانه ترکیدن است و با پیش‌بینی سقوط بازار، بی‌درنگ تمام سهامش را فروخت... در مقابلِ دنیای روان و دلچسب داستان‌سرایی برای اقتصاد اما، ادبیات خشک و بی‌روحی قرار دارد که درک آن از حوصله مردم خارج است... هراری معتقد است داستان‌سرایی موفق «میلیون‌ها غریبه را قادر می‌کند با یکدیگر همکاری و در جهت اهداف مشترک کار کنند»... اقتصاددانان باید داستان‌های علمی-تخیلی بخوانند ...