غیرپذیری ذات انسانی | آرمان ملی


نوولای «کارمن»[Carmen] (1845) اثری از پروسپر مریمه [Prosper Mérimée] (1803-1870)، نویسنده، مورخ و باستان‌شناس فرانسوی سده نوزدهم میلادی است. محمود گودرزی (زاده‌ 1356)، مترجم ایرانی، این اثر ادبی را به زبان فارسی ترجمه کرد. نشر افق، ترجمه فارسی کارمن را در زمستان 1402 به مخاطب فارسی‌زبان ارائه داد.

خلاصه رمان کارمن»[Carmen] (1845) پروسپر مریمه [Prosper Mérimée]

اقتباس‌های نمایشی متعددی از این اثر وجود دارند. یکی از معروف ترین اقتباس ها، اپرای کارمن در 4 پرده است. موسیقی این اپرا توسط ژرژ بیزه (1838-1875)، آهنگساز مشهور فرانسوی در دوره‌ رمانتیک ساخته شده است. مریمه در نامه‌ای به کنتس ماریا مانوئلا کرک‌پاتریک نوشته بود که او ایده‌ نوشتن کارمن را از داستانی گرفت که او در سفرش به اسپانیا در 1830 برای او روایت کرده بود. مریمه مدتی درباره کولی‌ها مطالعه و تحقیق داشت. از این‌رو، قهرمان زنِ این اثر، یک کولی است. نوولای کارمن، بیشتر شهرت خود را مدیون اپرای بیزه است. جمشید ملک‌پور (زاده‌ 1331)، نویسنده و پژوهشگر ایرانی نیز در رمان اپرای خاموشی صدا در تالار رودکی (1398) به این اپرا و مضمون آن اشاره می‌کند. این نوولا، داستان عاشقانه‌ دون خوزه ناوارو و دختری کولی به‌نام کارمن است. مریمه در پژوهش‌های باستان‌شناسی‌اش به اسپانیا سفر کرد تا مکان شهر باستانی ماندا را پیدا کند.

داستان، چهار قسمت دارد و با نقل‌قولی از شاعری یونانی آغاز می‌شود که ذات شیطانی زن را تشریح می کند. شاعر می‌گوید که زن ها فقط در دو موقعیت زندگی شان می توانند به رستگاری برسند: عشق و مرگ. شخصیت کارمن، به‌عنوان نماینده‌ زن‌ها، این گفته‌ باستانی را به-گونه‌ای ثابت می‌کند؛ زنی شیاد که عاشق و همسرش را به جان یکدیگر می‌اندازد. این زن، تا پای جان روی عقاید خود ایستادگی می‌کند.

این داستان عاشقانه‌ تراژیک با روایت سفری معمولی به اسپانیا آغاز می شود. در فصل اول، راوی در طی سفرش، نخست با دون خوزه آشنا می شود. در فصل دوم، کارمن کولی و زیبا وارد ماجرا می شود. سپس، خواننده می بیند که سرنوشت چطور این دو قهرمان را در کنار یکدیگر قرار می دهد. فصل سوم نیز به عاقبت این دو شخصیت می پردازد. بخش چهارم این اثر به ارجاعات فرهنگی و قوم شناسانه ریشه کولی های اسپانیا و نحوه‌ زندگی آنها می پردازد. مریمه، تفاوت های فرهنگی و زبانی این مردم نسبت به بقیه‌ کشورهای اروپایی را بررسی می‌کند. داستان عاشقانه دون خوزه و کارمن، بُعد دیگری نیز به خود می‌گیرد، زیرا حاصل تحقیق‌های پژوهشگری صبور و باحوصله است.

کارمن جز رمان های روان شناسانه قرار می گیرد، اما خالی از توصیف های دقیق احساس ها یا مکالمات طولانی و مفصل شخصیت هاست. نویسنده، از بیانگری بیرونی، همچون ظاهر، لباس ها، حالت‌ها و رفتارها، برای نشان دادن احساس های درونی شخصیت ها استفاده می کند. حمله کارمن به یکی از کارگران کارخانه سیگارسازی، معاشقه کولی ها برای دزدی از ثروتمندها، کشتن گروهبان توسط دون خوزه، دوئل بین دون خوزه و همسر کارمن، و عاقبت قتل کارمن توسط دون خوزه نمونه‌هایی از نمود احساس‌ها هستند.

مریمه به‌زیبایی از سبک واقع‌گرایی در اثر ادبی خود استفاده می کند. در ابتدای داستان، شخصیت دون خوزه همانند یک قهرمان تمام و کمال توصیف می شود. در مقابل، شخصیت بدکاری مانند کارمن را داریم. نویسنده نشان می دهد که عشق چطور می تواند باعث سقوط اخلاقی فردی عاقل و قابل‌اعتماد بشود. البته، سقوط اجتماعی دون خوزه، ماهیت درونی او را تغییر نمی‌دهد. او برخلاف گارسیا، افراد زخمی را نمی‌کشد تا باری از روی دوشش برداشته بشود. حتی حاضر نمی‌شود از پشت به همسر کارمن شلیک کند و مانع بین خود و کارمن را از میان بردارد چون این کار را به دور از اخلاق و انصاف می بیند. او چارچوب های ساخته شده در ذهنش را کاملا از بین نمی‌برد. دون خوزه تا پایان داستان امیدوار بود و اعتقاد داشت که می تواند همه‌چیز را به اصطلاح، درست کند. او بارها به کارمن می گوید که همه چیز را رها کند و با او به دنیای جدیدی بیاید که بتواند زندگی شرافتمندانه‌ای داشته باشد.

درون مایه اصلی اثر روی تغییرناپذیری انسان هاست. کارمن کولی، دنباله روی زندگی معمول خود است و دست از کارهای غیرقانونی خود برنمی دارد. از طرفی، دون خوزه نیز کاملا خودش را با شرایط وفق نمی‌دهد. او از میان سربازها رانده شده و مجبور است با قاچاقچی‌ها زندگی کند. اما، هنوز سعی می ‌کند اخلاق و باورهای گذشته‌اش را رعایت کند. انعطاف ناپذیری شخصیت‌ها به پایان تراژیک داستان می-‌انجامد. مریمه در کارمن، تقابل نظم و آشوب را به تصویر می‌کشد. بنابر باور سنتی، نظم بر آشوب پیروز می‌شود. اما، با نگاهی دقیق‌تر به داستان متوجه می‌شویم که چارچوب باورهای هر شخصیت بنابر شرایط جدید، نیازمند تغییر می‌شوند. برای اجتناب از نابودی کامل، فرد باید خود را با چارچوب جدید تنظیم کند. انعطاف‌ناپذیری، یا بهتر بگوییم، تغییرناپذیری منجر به سرنوشتی تلخ می‌شود. از همان ابتدا، دور از انتظار نبود که کارمن و دون خوزه چنین سرنوشتی پیدا کنند. مریمه در این شاهکار ادبی، درون‌مایه تغییرپذیری انسان‌ها را از زاویه جدیدی مورد بررسی قرار می‌دهد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...