به گزارش کتاب نیوز، به نقل از آنا، رمان «پنجشنبه‌های خانم جولیا» [I giovedi della signora Giulia] اثر «پیه‌رو کیارا» [Piero Chiara] با ترجمه م. طاهرنوکنده از سوی انتشارات نشر نو وارد بازار کتاب شده است.

پنجشنبه‌های خانم جولیا» [I giovedi della signora Giulia] اثر «پیه‌رو کیارا» [Piero Chiara]

ماجرای این رمان بر ناپدید شدن خانم جولیا و گریزهای جنجال‌انگیز او، به مدت سه سال، در هفته‌نامه‌ها استوار است. زن گم شده است و پلیس کورمال در تاریکی به‌پیش می‌رود. پیه‌رو کیارا در این رمان جنائی رویدادها و بازجوئی‌ها را به روشی بنیادی مستقیم پیش رو خواننده قرار می‌دهد.

داستان «پنجشنبه‌های خانم جولیا»، پیش‌نویسِ فیلمنامه اصلی تلویزیونی، ساخته رادیو-تلویزیون ایتالیاست که به همین نام در پنج قسمت در ماه آپریل ۱۹۷۰ پخش شد. روند داستان، نوشته شده برای کاربرد متناسب تلویزیونی، به اجبار در چارچوب قالب خاصی است و چنین به نظر می‌رسد که قسمت عمده آن از عناصر سبکی خالی است؛ اما طرح بنیادی رمان و چفت و بست زنجیره دراماتیک آن رمانی از آن به دست می‌دهد که «ایجاز» آن چیزی از ارزش طرح روانی‌اش کم نمی‌کند.

نویسنده این‌اثر متولد سال ۱۹۱۳ و درگذشته به سال ۱۹۸۶ است. رگ و ریشه این‌نویسنده که در لوئینو به دنیا آمد، در اصل به جزیره سیسیل برمی‌گردد. او در سال‌های جوانی توسط فاشیست‌های ایتالیا تحت تعقیب قرار گرفت و به‌دلیل عدم حضور در دادگاه، به ۱۵ سال حبس محکوم شد اما با مهاجرت، به دیگر کشورهای اروپا رفت و سپس در اکتبر ۱۹۴۵ به کشورش برگشت. او در سال‌های جنگ جهانی دوم داستان‌هایی نوشت که آن‌ها را فقط در حلقه دوستان نزدیک خود خواند. اما پس از بازگشت به ایتالیا، اولین اثرش را با نام «سِحرشان کن!» چاپ کرد که یک‌ مجموعه‌شعر بود.

«پنجشنبه‌های خانم جولیا» در ۱۰ فصل نوشته شده است. پس از متن داستان هم، یک‌زندگینامه کوتاه و یک‌گفتگو با پیه‌رو کیارا درج شده است.

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

در فاصله‌ای که قطار از رشته‌کوه‌های آپِّن‌نین می‌گذشت با خود می‌گفت «حالا برایم خانم جولیا تبدیل شده به یک شبح. اگر دنبال بارسانتی نرفته باشد دنبال هیچ کس دیگری راه نیفتاده برود. به یقین خودش را توی دریاچه نینداخته. در این صورت نامه‌ای از خودش به جا گذاشته بود. و تازه نمی‌رفت که با دو تا چمدان خودش را به آنجا بیندازد.»
اندیشید: «بنابراین کلمه "فرار" را از روی پرونده پاک خواهم کرد و خواهم نوشت "ناپدید شدن".»
صبح روز بعد رفت سراغ وکیل اِزنْگرینی. «وکیل عزیز، مسیر عوضی بود. از خانم جولیا هیچ اثری نیست. بارسانتی، خودش بود، اما با یکی دیگر. فکرش را بکنید: همسر یک وکیل مجلس. می‌تواند تسلای خاطری باشد وکیل.»
سربازرس قدم به قدم و نکته به نکته ماموریت رُمی‌اش را تعریف کرد و وقتی رسید به موضوع نامه از وکیل پرسید:
«هیچ‌وقت خود شما نشنیده‌اید خانم، از این بارسانتی، اسمی ببرد قبل از اینکه من راجع به او با شما حرف بزنم؟»
«هیچ‌وقت.»

چاپ نخست رمان «پنجشنبه‌های خانم جولیا» در قطع رقعی، جلد شومیز و ۱۵۲ صفحه با قیمت ۲۴ هزار تومان از سوی انتشارات نشر نو عرضه شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...