کاخ رؤیاها [Pallati endrrave یا The Palace of Dreams] رمانی از اسماعیل کاداره1 (1936- )، نویسنده‌ی آلبانیایی. این رمان که در 1981 انتشار یافت و بی‌درنگ ممنوع شد، ظاهراً نگاهی از درون به کابوس خودکامگی است. نویسنده که برای نشان‌دادن دیکتاتوری، پلیس وجدان‌ها را بررسی می‌کند، پیشاپیش خبر می‌دهد که «از مدت‌ها پیش قصد داشتم که دوزخی بسازم، ولی می‌دانستم که پس از نویسندگان ناشناخته‌ی مصری و ویرژیل و قدیس آوگوستینوس2 و مخصوصاً دانته، این کار تا چه اندازه بلندپروازانه و حتی خیال‌پردازانه است».

کاخ رؤیاها [Pallati endrrave یا The Palace of Dreams].اسماعیل کاداره

در امپراطوریی که از آن نامی برده نشده است، ولی ظاهراً امپراتوری عثمانی است در عین آنکه از بعضی جهات به یک آلبانی استالینی تا اندازه‌ای تغییرِ هیئت داده، شباهت دارد («یکی از وسیع‌ترین امپراطوری‌های جهان: شامل بیش از چهل ملیت و تقریباً همه‌ی ادیان و مذاهب و همه‌ی نژادها»)، مرد جوانی از سلسله‌ی بزرگ خدمتگزاران دولت، مارک آلم کوپریلی3 به خدمت نوعی وزارتخانه‌ی «پیش‌گویی» درآمده است که اسرارآمیزترین وزارتخانه‌ی سراسر امپراتوری است، و در آن سپاهی از کارمندان، افرادی از پلیس حقیقی وجدان‌ها، مأمور دریافت، طبقه‌بندی و تفسیر و تعبیر رؤیاهای همه‌ی ساکنان مملکت (حتی دورترین شهرستان‌ها) از رؤیاهای وزیر گرفته تا سبزی‌فروشی‌اند، تا در آنها نشانه‌های آشوب‌های آینده را کشف کنند. مأموریت وحشتناکی که کار آن زه‌کشی‌کردن ضمیر ناهشیار همه‌ی مردم کشور و متمرکزکردن آن در یک‌جاست: مبارزه برای قدرت، خبرچینی، حبس و قتل.

در این دیوان‌سالاری اسرارآمیز جاودانه‌کردن استبدادها و خرافات، ارتقای مارک آلم در سلسله مراتب کاخ رؤیاها تصوری کامل از نظامی به خواننده می‌دهد که به رؤیاها اهمیت می‌بخشد؛ اهمیتی که این‌گونه رؤیاها همواره، از زمان یونان باستان و وَخش دلفی به بعد، داشته‌اند؛ نظامی برای خودکامه لازم است تا به یاری آن بتواند کسانی را که اندیشه‌ی بد در سر دارند از میان بردارد و از مصیبت پیش‌گیری کند. نویسنده با آمیختن افسانه‌ها و «ترانه‌های ممنوع» خنیاگران آلبانیایی به داستان خود، از فراز قرن‌ها به گذشته‌ی مسیحی قبل از اشغال ترک‌ها بازمی‌گردد و از گذشته‌ی فراموش‌شده‌ی خانواده‌ای بزرگ یاد می‌کند؛ گذشته‌ای مربوط به «پل سه چشمه‌ای واقع در آلبانی مرکزی که در زمانی ساخته شد که آلبانیایی‌ها هنوز مسیحی بودند، و در پایه‌های آن انسانی دیوار بند شد».

مارک آلم از دایره‌های این دوزخ کافکایی می‌گذرد و به بالاترین مرتبه‌ی سلسله مناصب متحد‌المرکز قدرت ارتقا می‌یابد؛ تا اینکه سرانجام حاکم مطلق‌العنان آن می‌شود، ولی دائم بیم آن دارد که مبادا خود نیز زیر فشار دیوان‌سالاریی که خود آن را اداره می‌کند خرد شود. او نیز، مانند همه‌ی کارمندان دیگر، مضطربانه از خود می‌پرسد: «آیا رؤیایی درباره‌ی من هست؟» می‌داند که نوبت او نیز فراخواهد رسید؛ چه از هم‌اکنون بادام‌هایی که شاید گورش را بیارایند در حال شکوفه‌کردن‌اند.

اسماعیل سعادت. فرهنگ آثار. سروش

1. Ismaïl Kadaré 2. Augustinus 3. Mark-Alem Quprili

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...
در کشورهای دموکراتیک دولت‌ها به‌طور معمول از آموزش به عنوان عاملی ثبات‌بخش حمایت می‌کنند، در صورتی که رژیم‌های خودکامه آموزش را همچون تهدیدی برای پایه‌های حکومت خود می‌دانند... نظام‌های اقتدارگرای موجود از اصول دموکراسی برای حفظ موجودیت خود استفاده می‌کنند... آنها نه دموکراسی را برقرار می‌کنند و نه به‌طور منظم به سرکوب آشکار متوسل می‌شوند، بلکه با برگزاری انتخابات دوره‌ای، سعی می‌کنند حداقل ظواهر مشروعیت دموکراتیک را به دست آورند ...
نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...