نزاع دین و دنیا | آرمان ملی


انقلاب مشروطه به‌عنوان نخستین خیزش عُرفی (سکولار) ایرانیان علیه ارکان منحط قُدمایی شناخته می­‌شود؛ ونسا مارتین [Vanessa Martin] در «ایران بین ناسیونالیسم اسلامی و سکولاریسم» [Iran between Islamic nationalism and secularism : the constitutional revolution of 1906] این دیدگاه ساده‌انگارانه را که عمدتا به‌واسطه­ آثار نویسندگانی چون ادوارد براون و احمد کسروی رواج یافته، به چالش کشیده است.

 ونسا مارتین [Vanessa Martin] در «ایران بین ناسیونالیسم اسلامی و سکولاریسم» [Iran between Islamic nationalism and secularism : the constitutional revolution of 1906]

او در کتاب خود -خلاف‌آمد عادت سایر مورخان مشروطه، از تمرکز صرف بر اوضاع تهران (پایتخت قاجارها) و شاهزاده‌نشین تبریز، دست کشیده و به دریافتی به‌مراتب سنتی­‌تر- ­که در سایر ولایات و شهرهای ایران نسبت به مفاهیم نوپدیدی چون حکومت مشروطه، ملی­‌گرایی و سکولاریسم یا عرفی‌گرایی وجود داشته، توجه کرده است. همچنین علاه بر درک معمول از علل بروز انقلاب مشروطه -که آن‌را جنبشی برآمده از روشنفکران شهری و نخبگان جامعه می‌­دانند، به ارزیابی نقش تجار شهری- که از قبَل تاثیرات تجارت بین‌المللی به‌نوعی آگاهی سیاسی و رونق شکننده­ اقتصادی، دست یافته بودند و اقشار فرودست شهری که متأثر از آموزه‌ها و باورهای دینی و تلقی روحانیت از تجددطلبی بودند، پرداخته و می­‌کوشد در دو بخش مفصل، نسبت موجود بین این آموزه­‌های نوین و آن باورهای دیرپای دینی را واکاود.

نویسنده درطول فصل نخست، الگویی مشابه را در برآمدن زمینه‌های انقلاب مشروطه پیش کشیده و سپس آن‌را در نمونه‌های بررسی‌شده در کتاب (شهرهای تبریز، شیراز، اصفهان، بوشهر) طرح‌افکنی می‌کند. این الگو را می‌توان به‌طور خلاصه چنین بازشناسی نمود: برخورد موج مدرنیسم و آشفته‌شدن اجتماع رخوت‌زده ایرانی که نیاز به اصلاحات کم‌دامنه و تا حدی فرمایشی را ایجاد می­‌کند؛ توجه به آموزش‌وپرورش در معنای نوین آن و نیاز به پرورانیدن نسلی که قادر به تعامل با شرایط نوین باشد؛ قرارگرفتن ایران در سر راه­های تجاری جدید و تاثیرات نوسانات اقتصاد جهانی بر رونق اقتصادی ولایات، سربرآوردن نسل جدیدی از کارآفرینان و تاجران میانمایه ولی به‌شدت وطن‌پرست و آگاه‌سازی طبقات متوسط شهری نسبت به کاستی‌ها و عقب‌ماندگی دیوانسالاری قجری؛ افزایش حضور بیگانگان در عرصه‌های مختلف تجاری، سیاسی، دینی، فرهنگی که سبب خوف علما و مقاومت طبقات سنتی دربرابر اصلاح و تجدد‌خواهی می­‌شد و درنهایت، هم‌افزایی نیروهای اجتماعی و صف‌کشی تجدد‌خواهان در برابر پاسداران سنت قدمایی، منجر به وقوع انقلاب مشروطه گردید.

مشروطه‌خواهان پیروز میدان منازعه بین دین و دنیا بودند؛ اما نویسنده نشان می­‌دهد که چگونه از همان ابتدای مطرح‌شدن مفاهیم مدرن، این انگاره‌­ها به‌گونه‌­ای کژتاب در اذهان ایرانیان ثبت شده و برآیند و نتایجی یکسره دیگر، دور از انتظار و ناهمگون به بار آورده‌­اند.

به‌جز در پایتخت و مناظرات بین طیف نزدیک به تقی­‌زاده و پیروان شیخ فضل­‌الله؛ تبریز صحنه­ بیشترین منازعات سنت و سکولاریسم بود. نزدیکی‌ تبریز به مرزهای روسیه، به ورود و نفوذ عناصر افراطی منجر می­‌شد که بر آتش جدایی بین دین و دنیا برمی­‌دمیدند. با وجود این، در سایر شهرها نظیر اصفهان با سیطره­ بی‌چون علمای سنت‌گرا، شیراز به‌دلیل کشاکش قدرت بین اُمرای ولایت با ایل­‌سالاران و بوشهر که تضاد بین منافع تجار محافظه‌کار و بی‌ثباتی سیاسی مانع از هرگونه اقدام تندروانه می­‌گردید؛ این‌گونه مباحث کمتر مجال بروز می­‌یافتند. با وجود این، مفاهیم مدرن تاثیر خود را حتی بر نحوه­ تعامل طرفداران مذهب با مخالفان گذاشته بود و در توسعه­ تفکر سیاسی/مذهبی در سال‌های بعدی نقش چشمگیری ایفا کرد. تاثیر این مفاهیم را به‌ویژه، می­‌توان در ایده­ ناسیونالیسم بازجست.

بدین‌سان و در نگرشی­ کلی، عُلما و نمایندگان دین‌باور، با نهادها و امکاناتی که اندیشه­ سیاسی مدرن در اختیار ایشان می­‌گذاشت، مخالفت بنیادین نداشتند. درواقع، بیشینه­ ایشان حتی حکومت مشروطه را بهترین نوع حکومت اسلامی -در عصر غیبت- معرفی می­‌کردند و به مجلس و لوایحش مادامی‌که با نص شریعت مباینتی نداشت، به‌چشم امکانی برای مشارکت در قدرت، و ابزاری برای افزایش توان کشور، در مقابله با نفوذ اجنبی، سلطه­ بیگانه و استبداد داخلی می­‌نگریستند. بااین‌حال، وجود اختلاف در ارزیابی و فهم مفاهیم سکولاری چون آزادی و برابری و... که ملازم با حکومتی مبتنی بر مشروطه بود، سبب تصادمات بعدی گردید. درحالی که رویکرد عمومی، در ابتدای پیدایش نهضت را می‌توان رویکردی مصالحه­‌جویانه و تا حدی میانه‌­رو دانست، ناکامی حکومت قاجار در تامین حداقل خواست­ها و ناتوانی مجلس نوآمده در اداره و تمشیت امور به‌ویژه بحران مالی و هرج‌ومرج ناشی از آن، سبب دوقطبی‌شدن فضای سیاسی و صف­‌بندی­‌های بعدی در هردو طیف سکولار و دین‌مدار گردید که، درنهایت، به برآمدن نخستین دولت مدرن ایران انجامید.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...