با رویکردی ساده‌ساز و به ظاهر «علمی» می‌کوشد تمام تغییر و تحولات زندگی بشر را با چند جمله ساده تبیین کند... هراری بر این باور است که برای فهماندن چیزی به انسان باید آن را در قالب داستان بیان کرد. کتاب او نیز مملو است از داستان... بسیاری از داستان‌های هراری در این کتاب درستند... دور زدن ژنوم با ادعای کلی کتاب یعنی تاثیر شدید ژن‌ها بر تکامل انسان‌ها مغایر است... هراری هرچند صفحه یک‌بار تسویه‌حساب خونینی با مسیحیان می‌کند... سایبورگ به‌جای انسان خردمند


غزاله صدر منوچهری | اعتماد


در سال جاری، دو کتاب «انسان خردمند» [Sapiens : a brief history of humankind] و «انسان خداگونه» [Homo Deus : A Brief History of Tomorrow] در صدر پرفروش‌های کتاب در ایران قرار گرفتند و به خصوص کتاب اول به چاپ‌های متعددی رسید. این دو کتاب نوشته یووال نوح هراری [Yuval Noah Harari] مورخ جوان یهودی است که دکترای تاریخ خود را از دانشگاه آکسفورد گرفته است. مهارت هراری در قصه‌گویی و هنر او در روایت تاریخ بشری با استفاده از دستاوردهای علمی به زبانی ساده و شیرین سبب شده که این آثار نه فقط در ایران بلکه در سراسر جهان با اقبال گسترده مواجه شوند. قضاوت آدم‌های مشهور و استقبال گسترده عمومی اما سبب نمی‌شود که ادعاهای هراری در کتابش را دربست بپذیریم. او در کتابش با رویکردی ساده‌ساز و به ظاهر «علمی» می‌کوشد تمام تغییر و تحولات زندگی بشر را با چند جمله ساده تبیین کند و بر اساس شواهدی کلی، حکم‌های قطعی صادر می‌کند، امری که دانشمندان و عالمان چندان نمی‌پسندند و معمولا به چنین روایت‌هایی به دیده تردید می‌نگرند. نشست هفتگی شهر کتاب به نقد و بررسی کتاب «انسان خردمند، تاریخ مختصر بشر» نوشته یووال نوح هراری اختصاص داشت و با حضور دکتر شاپور اعتماد، دکتر زینب خدایی و دکتر میثم توکلی‌بینا در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار ‌شد.



عامه‌پسند یا علمی؟

ابتدای نشست، علی‌اصغر محمدخانی، معاون فرهنگی شهر کتاب، گفت: نویسنده این کتاب برای بسیاری از خوانندگان در ایران و دیگر کشورها شناخته شده است. از میان ناشرانی که این کتاب را منتشر کرده‌اند، نشر نو هر سه کتاب او، «انسان خردمند: تاریخ مختصر بشر»، «انسان خداگونه» و «۲۱ درس برای قرن بیست و یکم»، را به فارسی برگردانده است. این سه کتاب با زبانی همه‌فهم و دیدگاهی ویژه به موقعیت انسان در گذشته، حال، آینده می‌پردازند و می‌توان از منظر تاریخ، زیست‌شناسی، تاریخ و فلسفه علم و مبانی فکری، فلسفی و دینی بررسی‌شان کرد. هراری در «انسان خداگونه» به دوره‌ها و تحولاتی می‌پردازد که انسان طی چندین میلیارد سال پشت سرگذاشته و از سرگذرانده است. او گاهشمار تاریخ بشر و برخی از پرسش‌های هراری در دیگر کتاب‌هایش را مرور کرد و توضیح داد: هراری 40 ساله و دارای دکترای تاریخ از آکسفورد است. قرار گرفتن این کتاب در میان پرفروش‌ترین‌های کشورهای گوناگون این پرسش‌ از چیستی عامل جذب مخاطبان، متقن بودن مسائل مطروحه، نقدهایی که بر این بحث‌ها وارد است و عامه‌پسند بودن یا علمی بودن آن را پیش می‌کشد.

شاپور اعتماد  نشست نقد و بررسی انسان خردمند

سایبورگ به‌جای انسان خردمند

شاپور اعتماد، عضو هیات علمی موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه، ضمن بیان اینکه اظهارنظرهای مورخان و فلاسفه انگلیسی‌زبان درباره این کتاب بسیار واگرا است، توضیح داد که موضوع اولیه تحقیقات هراری پیرامون میلیتاریسم در قرون وسطی بوده، اما در میانه کار از جرد دایموند متاثر می‌شود و ارایه تصویری کلی از سیر تحول تاریخ جهان را در سر می‌پروراند. او گفت: هراری بر این باور است که برای فهماندن چیزی به انسان باید آن را در قالب داستان بیان کرد. کتاب او نیز مملو است از داستان.

اعتماد تصاویر کتاب از دوره‌های تاریخی گوناگون را نشان حضار داد و توضیح داد: من شما را با داستانی مصور مواجه کردم. هراری با دیدی ویرانشهری می‌گوید، بشر با وجود انقلاب شناختی، کشاورزی، وحدت بشری که در دین شاهد آن بودیم، همه‌چیز را بر باد می‌دهد. انتظار داریم که تاریخ این سیر را به خوبی دوره‌بندی کند. منتقدان می‌گویند هراری به بیش از شش درصد از دومیلیارد سالش نمی‌پردازد. سنجیدگی زمانبندی هراری در مقایسه با سنت تاریخِ جهان‌نویسی مشخص می‌شود. اگر از زاویه ‌دید آنچه واقعا روی داده است به مساله بنگریم، تاریخِ جهان فرافرهنگی نیست. اما وقتی پای انسان ماقبل ساپینس به میان کشیده می‌شود از قلمروی فرهنگ خارج می‌شویم. دایموند در چارچوب زیست‌شناسی از «جهش بزرگ» می‌نویسد. او با بررسی پیشینه شامپانزه‌ای و گونه‌های انسانی نتیجه می‌گیرد که همه دستاوردهای انسان از حدود 70 هزار سال پیش، برآمده از زبان است. پس زبان به عنوان پدیده‌ای زیست‌شناختی تثبیت می‌شود و محور انواع مطالعات قرار می‌گیرد.

وی بر این نکته تاکید کرد که هراری از زبان آغاز کرده و با در نظر گرفتن کارکردهایی برای آن، قدرت همکاری و انعطاف‌پذیری را از ویژگی‌های متمایزکننده ناشی از خصوصیت زبان‌ می‌شمارد. سپس به آزمایش‌های فکری‌ هراری در قالب داستان اشاره کرد که از طریق آنها نشان می‌دهد انسان می‌تواند درباره چیزهایی که وجود ندارند، صحبت کند. در اینجا به دوپاره بودن فرهنگ و طبیعت و واقعیت و مجاز در این دیدگاه اشاره کرد و افزود: هر چیزی که مجازی است، دارای قدرتی است که می‌تواند به اشکال مختلف آن را بسیج کند. حالا این امر مجازی ناسیونالیزم یا نظام پولی باشد یا هر چیز دیگری که بتوان به صورت کلامی تصورش کرد.

او ضمن بیان اینکه کار هراری توصیفی است و نه تبیین علّی، اظهار داشت: انقلاب‌شناختی از حدود 70 سال پیش مطرح شده است. هراری تحت تاثیر این جو، آن را در صدر تحولات قرار داده است. در این سال‌ها، امکاناتی فراهم شد که تکنولوژی‌های هرمنوتیکی ساختیم. با این توضیح که تکنولوژی یا ابزاری است و یا هرمنوتیکی. تکنولوژی ابزاری در امتداد اندام‌های انسان است و تکنولوژی هرمنوتیکی زبانی و تعبیر و تفسیری است. کامپیوتر، برخلاف ساعت، امکان تصمیم‌گیری نیز دارد. تاکید خاص بر تکنولوژی‌های زبانی در کنار آموزش زبان به شامپانزه و ماهیت زبان، این پرسش‌ها را مطرح می‌کند که کامپیوتر چه توانایی‌هایی را نمی‌تواند به دست آورد؟ اگر همه توانایی‌ها را به دست آورد چه می‌شود؟ پس، انواع چالش‌ها از شطرنج گرفته تا الیزای روانکاو مطرح شد.

اعتماد ادامه داد: کتاب با برآمدن موجودی به نام سایبورگ در نتیجه ترکیب IT (تکنولوژی اطلاعات) و BT (بیوتکنولوژی) به پایان می‌رسد. هراری می‌پرسد که ما چگونه تحت نفوذ هوش مصنوعی و ترکیب آن با بیوتک قرار خواهیم گرفت؟ نگرانی هراری این است که مانند انقلاب صنعتی که سبب شکل‌گیری پدیده اجتماعی پرولتاریا و بیکاری شد، ما نیز جایگزین شده و به طبقه عاطل و باطل و بی‌کاربردی تبدیل شویم. در این زمینه دو مفهوم کلیدی‌اند: ویژگی منحصر به‌فرد و ویژگی‌منحصر ‌به ‌کار. وقتی هراری از حاکمیت نوعی جدید حرف می‌زند، هیچگاه از ویژگی منحصر به‌فرد آن چیزی نمی‌گوید. نکته دیگر، مساله بی‌کاربرد بودن است. این تصور از بی‌فایدگی انسان، تصوری از task به ما القا می‌کند. من با اتخاذ موضع دکارتی بر این باورم که انسان برای فکر کردن آفریده شده است، نه کار کردن.

نشست نقد و بررسی انسان خردمند  زینب خدایی،

در سنجه چیزی که هست

زینب خدایی، دکترای زیست‌شناسی از دانشگاه هایدلبرگ آلمان گفت: در جایی می‌خواندم که اگر می‌خواهید داستان‌پردازی را بیاموزید، حتما باید کتاب هراری را بخوانید. چون او قطعا یکی از داستان‌پردازان بزرگ معاصر است. بخش بزرگی از این کتاب داستان‌هایی است که او با دید زیست‌شناسی و تاریخ و ادبیات ساخته. «انسان خداگونه» در تمام دنیا به پدیده‌ای انتشاراتی بدل شد، چرا که ما داستان شنیدن را دوست داریم. انیشتین می‌گوید: «آدمی باید به دنبال چیزی باشد که هست و نه چیزی که فکر می‌کند باید باشد.» در اینجا، کتاب هراری را همسو با نظر او یعنی از دید علم، بررسی می‌کنم.

او ادامه داد: «انسان خداگونه» در دهه اخیر مهم‌ترین کتاب عامه‌پسند در زمینه تاریخ با نظری بر تکامل انسان است. پدیده‌ای شبیه «ساعت‌ساز نابینا»ی داوکینز که مخاطبان خارج از حوزه علوم یا زیست‌شناسی را به‌شدت جذب کرد. بسیاری از داستان‌های هراری در این کتاب درستند؛ بسیاری از آنها نیز بی‌اعتبار و بلاتکلیفند. گرچه افرادی مانند بیل گیتس و زاکربرگ و اوباما به این کتاب توجه بسیاری داشته‌اند، هر آدمی انسان خردمندی است که باید این کتاب را با هوشیاری خودش بخواند. درباره اولین تصویر این کتاب گفته شده که حدود 30 هزار سال پیش در غاری در فرانسه، فردی دستش را روی این دیوار گذاشته تا بگوید «من اینجا بودم». اما از کجا معلوم قصد این فرد گفتن «من اینجا مردم» یا «کمک!» نبوده باشد؟ هراری در بخش دیگری می‌نویسد، همین شش میلیون سال پیش، میمونی دو دختر زایید. یکی از این دخترها شد مادربزرگ شامپانزه‌ها و دیگری مادربزرگ ما. به همین سادگی. این در حالی است که کتاب‌های انسان‌شناسی و فسیل‌شناسی یا ژنتیک نشان می‌دهند که قضیه خیلی پیچیده‌تر است. ما هنوز با علامت سوال‌های متعددی در روابط تکاملی انسان‌مانندها و انسان امروزی رویاروییم. در بخش دیگری، هراری می‌گوید، انقلاب‌شناختی محصول جهش‌های ژنتیکی‌ای بوده که سیم‌کشی داخل مغز انسان خردمند را تغییر داده و او را قادر ساخته به شیوه‌های جدیدی بیندیشد. این در حالی است که کشف گونه انسانی‌ای به نام «هومو نالدی» سیستم انقلاب شناختی در شش میلیون سال پیش را به هم می‌ریزد.

خدایی اظهار کرد: در واقع، نویسنده این کتاب، منابع علمی‌ای را انتخاب کرده که می‌توانسته داستان‌هایش را بر مبنای آنها سوار کند. انقلاب‌شناختی با زبان اتفاق می‌افتد. گفته شده که ما دارای مجموعه ژن‌هایی مسوول ظهور زبان هستیم. هراری می‌گوید این ژن‌ها در نئاندرتال‌ها نیستند، اما مطالعات ژنتیکی حضور مجموعه‌ای از ژن‌های مسوول زبان در نئاندرتال‌ها را تایید کرده است. همچنین، قطعا هیچ ژن واحدی، مجموعه ژن‌های واحد یا رفتار خاصی در 30 تا 70 هزار سال پیش تغییر نکرده که بتواند منجر به انقلاب‌شناختی در انسان شود.

او در ادامه ربط دادن آزادی انسان در انتخاب شیوه زندگی و دین به نارس متولد شدن او را ایده‌‌ای خنده‌دار دانست. توضیح داد که فرضیه غلبه انسان نئاندرتال بر دیگر گونه‌های انسانی از طریق ستیزه بسیار ضعیف شده است و افزود: هراری این تعبیر که تکامل انسان نتیجه دور زدن ژنوم است را همراستا با ایده «واقعیت خیالی» خودش طرح می‌کند، اما دور زدن ژنوم با ادعای کلی کتاب یعنی تاثیر شدید ژن‌ها بر تکامل انسان‌ها مغایر است. از این گذشته، آنچه هراری درباره دین می‌گوید نیز مشخص نیست. از سویی، دین را هر آن چیزی می‌داند که به ساختارهای اجتماعی انسانی مشروعیتی فوق‌بشری بدهد. از سوی دیگر، لیبرالیسم و نازیسم را هم دین می‌داند. او دین را مثل پول یا شرکت‌ها، حاصل قوه تخیل بشر می‌داند. در حالی ‌که اطلاعاتی مبنی بر وجود ادیان، مراسم تدفین یا نقاشی‌های غاری خاص در دوره پیش از انقلاب‌شناختی در انسان نئاندرتال و انسان هایدلبرگی وجود دارد. از این‌رو نمی‌توانیم تفکرات ماورایی را صرفا به انسان خردمند و تخیل او ربط بدهیم.

این زیست‌شناس گفت: بخش پایانی کتاب تصویر رو به نابودی رفتن انسان است؛ ولی دانشمندان در حال حاضر به دنبال افزایش طول عمر انسانند. هراری پیش‌بینی می‌کند که سرآخر انسان خردمند، انسان هوشمندی را طراحی می‌کند که به ‌جای خودش باشد و از این امر ناگزیر است. او فراموش می‌کند که در مقابل گروهی که به سمت فراگیری هوش مصنوعی حرکت می‌کنند، گروهی هم به سمت نجات نسل انسان‌ در حرکتند.

نشست نقد و بررسی انسان خردمند میثم توکلی‌بینا

هراری و دنده‌هوایی‌هایش

میثم توکلی‌بینا، عضو هیات علمی موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه گفت: رسانه‌ای خارجی با تیتر «آتئیست‌ها روی پیشخوان» اتفاقی را در فضای رسانه‌ای رقم زد که بر فروش کتاب «انسان خداگونه» تاثیرگذار بود. طرح موضوعی که تا پیش از این به سادگی درباره‌اش صحبت نمی‌شد، این پرسش جدی را مطرح کرد که آیا این کتاب به‌راستی آتئیستی است یا نه؟ بخش کوچکی در این کتاب به دین و تکامل پرداخته است و در بخش‌های دیگر اشاراتی جزیی به این موضوع شده است. این کتاب، با چهره و نقاب علمی از شیوه‌های غیرعلمی استفاده کرده است. «انسان خداگونه» کتابی بسیار کم‌ارجاع است؛ در حالی‌که از کتابی به این حجم انتظار می‌رود که انبوهی از ارجاعات داشته باشد. در بخش دین این به نهایت می‌رسد. تا جایی که اگر بحث داستان‌سرایی را جدی بگیریم، شاید این توهم برای‌مان به وجود بیاید که اینها تصویرسازی و تخیلاتی برای تکمیل سناریو هستند.

او افزود: هراری در مورد دین بسیار پرتعارض است. حرف‌هایی را بیان می‌کند که منشأ مشخصی ندارند. مثل پدید آمدن «اولین دین یگانه‌پرست در مصر در ۱۳۵۰ سال قبل میلاد...» که با وجود جست‌وجوهای بسیار مستندی برای آن نیافتم. هراری در بخش دیگری می‌گوید «چندخداپرست ذاتا بی‌تعصب است و کمتر ممکن است ملحدان یا بی‌ایمانان را بیازارد». اگر این گزاره‌ای تاریخی است، باید مستندانی برای آن ارایه شود. در حالی‌که چیزی ارایه نمی‌شود و برعکس، مواردی خلاف این را در یاد داریم. مثلا شاید بتوانیم محاکمه سقراط در یونان چندخداپرست را نقضی بر این گزاره بدانیم. همچنین در بستر اسلامی، تاریخ حاکی از آن است که چندخداپرستان مبارزه می‌کردند و تعصب می‌ورزیدند و دست به کشتار می‌زدند.

توکلی‌بینا ادامه داد: هراری هرچند صفحه یک‌بار تسویه‌حساب خونینی با مسیحیان می‌کند. به این معنا اگر این کتاب را ضددینی و آتئیستی بگیریم، تلقی اشتباهی نیست. از دیگر تعارضات هراری این است که قدیسان مسیحی را رجوع مجدد به چندگانه‌پرستی می‌داند. دیگر اینکه هراری دین را «نظامی از هنجارها و ارزش‌های بشری مبتنی بر باور به نظمی فوق بشری» تعریف می‌کند؛ یعنی دو خصوصیت در آن بر می‌شمرد: نظامی از هنجارها و ارزش‌ها، نظمی فوق بشری. در این راستا با این استدلال که فوتبال نظمی فوق بشری ندارد، می‌گوید فوتبال دین نیست. اما در ادامه در تعمیمی عجیب، هنجارهای تابع قوانین طبیعت را دین می‌شمارد و این تعمیم ادامه می‌یابد تا جایی‌که لیبرالیسم، کمونیسم، سرمایه‌داری، ناسیونالیسم نیز دین می‌شوند. با این شواهد می‌توان در عمق اندیشه‌های هراری درباره دین شک کرد.

او ضمن بیان اینکه برای پرسش آتئیستی بودن یا نبودن این کتاب جواب روشنی ندارد. پاسخ به آن را به رویکردی وابسته دانست که با آن به سراغ کتاب می‌رویم و افزود: گویی هراری می‌خواهد بگوید، مسیحیت نوعی تصویر برساختی اجتماعی است و دین یک نوع توهم است. اما به نظر نمی‌رسد که در بقیه موارد به این سو رفته باشد. ایجاد چنین تلقی‌ای از کتاب هراری که نوعی نگاه برساخت‌گرایانه را القا می‌کند، نگاهی است مبنی بر اینکه امور مبتنی بر خیال و تخیلند. واقعا میزان اطلاعات و شواهد در دست چنان است که گویی اسنادی را با دستگاه کاغذ خردکن ریز کرده باشند و ما چند رشته از آن را یافته باشیم و بخواهیم بایگانی اسناد را از روی آن تنظیم کنیم. شاید برای این کار نیاز به تصویرسازی داشته باشیم و مسلما برخی در این زمینه موفق‌ترند. نگاه برساختی در تحلیل این «انسان خداگونه» ظروف اجتماعی‌ای را دنبال می‌کند که باعث برآمدن هراری و نگارش این کتاب شده‌اند. هراری می‌گوید «طی سال‌ها، انسان‌ها شبکه بسیار پیچیده‌ای از داستان‌ها را به هم بافته‌اند»، بدین ترتیب، طبیعتا داستان هراری هم یکی از موفق‌ترین این داستان‌ها است.

زاویه دیگر

در پایان جلسه، محمدرضا جعفری، ویراستار و ناشر اثر در بخشی از سخنان خود اظهار داشت: ایرادهایی که از هراری گرفته شد، برای من هم جالب بود. ولی هراری چیزهایی را می‌بیند که بوده، اما از زاویه‌ای دیگر به آن نگریسته است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...