نسخه نفیس «کواکب الدریه فی مدح خیر البریه» مشهور به برده بوصیری قصیده‌ای در مدح پیامبر خاتم در آستانه میلاد مسعود نبی مکرم، حضرت محمد(ص) پنجشنبه ۲۹ شهریور ۱۴۰۳ در فروشگاه کتاب به‌نشر در جوار حرم مطهر رونمایی شد.

کواکب الدریه فی مدح خیر البریه

به گزارش کتاب نیوز، برده بوصیری، معروف‌ترین قصیده در مدح رسول خدا (ص) است که توسط شرف‌الدین محمد دلاصی بوصیری، شاعر مصری، در قرن 7 هجری قمری، سروده شده است. نسخه خطی برده بوصیری که به خط محیی بن حسن هروی در قرن ۹ هجری قمری کتابت شده است، به شماره 4389 در مرکز نسخ خطی کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی نگهداری می‌شود.

در این مراسم مسعود فرزانه، مدیرعامل انتشارات به‌نشر به اهمیت بازنشر آثار نفیس کتابخانه‌ها، موزه‌ها و مرکز اسناد آستان قدس اشاره و تاکید کرد، بازنشر نفایس آستان قدس رضوی و معرفی و عرضه این آثار به عموم ادامه خواهد یافت.
حجت‌الاسلام والمسلمین سید جلال حسینی، رئیس سازمان کتابخانه‌ها، موزه‌ها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی نیز در این مراسم اظهار داشت: نهضت بازنشر نفایس در آستان قدس در حال انجام است و ما هر ماه شاهد انتشار آثار فاخری از گنجینه ارزشمند رضوی خواهیم بود.

در بازنشر این اثر نفیس منظوم خطی، علی تابش‌نیا، به‌عنوان مدیر پروژه و مهدی صحراگرد، به عنوان نویسنده مقاله و مترجم همکاری داشته‌اند.

................ هر روز با کتاب ................

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...