انتشار مجموعه «استخوان‌های روح» با تمرکز بر فلسفه‌ قاره‌ای

۱۰ عنوان کتاب در زمینه‌ فلسفه با عنوان کلی سری کتاب‌های «استخوان‌های روح» را با تمرکز بر فلسفه قاره‌ای و با گرایش سیاست و اخلاق توسط نشر نیماژ منتشر شد.

به ‌گزارش مهر، کتاب‌های «فروید و غیراروپایی‌ها» نوشته‌ ادوارد سعید و ترجمه‌ نوید حمزوی، «مدرنیسم؛ پنج خوانش سیاسی» نوشته‌ تری ایگلتون و فردریک جیمسون و ترجمه‌ محمدعلی جعفری، «متافیزیک و گمانه‌سازی جهان‌های برون‌علم» نوشته‌ کانتن میاسو و ترجمه‌ زنده‌یاد مدیا کاشیگر، «محبوس در هزارتو یا مذاب در آسمان» نوشته‌ شهریار وقفی‌پور، «وزارت فکر و دانش سیاست» نوشته‌ شهریار وقفی‌پور و محرم محمدی، «فرار به مهلکه؛ تمرین‌هایی در کار تئوریک» نوشته‌ روزبه صدرآرا، «جنگ‌های حافظه؛ بازگشت به متن فرویدی» نوشته‌ فیل مولن، سوزی اوربک و  اشلی کانوی و ترجمه‌ سپیده معتمدی، «فهم پساساختارگرایی» نوشته جیمز ویلیامز و ترجمه‌ سیدمحمدجواد سیدی، «میراث فرانسوی نیچه؛ تبارشناسی پساساختارگرایی» نوشته‌ آلن د. شریفت و ترجمه‌ سیدمحمدجواد سیدی و «آینده‌ای برای نقد» نوشته‌ کاترین بلزی و ترجمه‌ حبیب رستمی، توسط انتشارات نیماژ منتشر و به‌بازار کتاب عرضه شده‌اند.

«استخوان‌های روح» نام سری کتاب‌های فلسفه‌ نشر نیماژ است که کار تالیف و ترجمه آنها با دبیری روزبه صدرآرا به سرانجام رسیده، شمارگان هر ۱۰ عنوان ذکر شده ۵۰۰ نسخه است  و به بهای ۱۲ هزار تومان به بازار کتاب عرضه شده‌اند. در توضیح این مجموعه آمده است: «استخوان‌های روح، دفترهایی است در فلسفه‌ی مدرن. استخوان‌های روح، سر آن دارد تا بازنماییِ تحلیلی و دقیقی از جریان‌ها و جنبش‌های فلسفی و نظری معاصر بدست دهد.»

روزبه صدرآرا؛ دبیر این مجموعه درباره چرایی تالیف و ترجمه آنها می‌گوید: با وجود همه‌ مشکلاتی که وجود داشت ما توانستیم معماری معناداری به‌واسطه‌ سری نخست کتاب‌های فلسفه‌مان که ۱۰گانه است به‌وجود بیاوریم؛ از این بابت معنادار چون سعی کردیم نظم ‌و نسقی منطقی و در واقع پرسپکتیوی از آن به‌دست دهیم تا بتواند استراتژی فلسفه‌ نشر نیماژ را هم توضیح دهد.

وی افزود: تمرکز ما در سری نخست کتاب‌های فلسفه‌ نیماژ بر فلسفه‌ قاره‌ای با گرایش بیشتر به دو حوزه‌ سیاست و اخلاق بوده است که گویی از ابتدای پیدایش فلسفه با آن گره خورده‌اند و به‌نوعی همزادان فلسفه محسوب می‌شوند. کسانی که در این زمینه مطالعاتی داشته باشند حتما می‌دانند فلسفه‌ قاره‌ای از فلسفه تحلیلی متمایز است و نیازی نیست چندان وارد جزییات آن شویم. 

صدرآرا درباره محتوای مجلدات بعدی این مجموعه نیز گفت: در ادامه یعنی سری بعدی کتاب‌هایمان نسبت به فلسفه‌ اسلامی با همین رویکرد یعنی رویکرد قاره‌ای اهتمام ویژه‌ای خواهیم داشت.

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...