ماندلا را آزاد کنید | شرق


ده‌ها سال مبارزه بی‌وقفه نلسون ماندلا برای از میان برداشتن نژادپرستی و تحمل نزدیک به سه‌دهه حبس در این راه، او را بدل به یکی از اسطوره‌های قرن بیستم کرده است. مبارزه‌ای که ماندلا، آن را «راه دشوار آزادی» نامید و دست آخر، این راه دشوار به پیروزی انجامید. روایت نزدیک به سه دهه زندانی‌بودن ماندلا در کنار دیگر رهبران سیاسی نسل او، امروز به شکل افسانه پیدایش آفریقای‌جنوبی جدید درآمده است. ماندلا امروز و به میانجی زندگی و مبارزاتش در نوشتارهای بسیاری حضور دارد. از زندگینامه گرفته تا مقاله‌های مطبوعاتی، فیلم‌های سینمایی و مستندهای تلویزیونی، ضمیمه‌های روزنامه‌ها، سرودهای آزادی و شعرهای ستایشگرانه.
از جمله آخرین آثاری که درباره «ماندلا» به فارسی منتشر شده، «زندگینامه خودنوشت» او است که «نشر قطره» به تازگی و با ترجمه علیرضا جباری (آذرنگ) منتشر کرده است. کتابی که همراه با پیشگفتاری از باراک اوباما است. این کتاب یادداشت‌های روزانه، نامه‌ها، سخنان و مصاحبه‌های ماندلا را در برمی‌گیرد. در مقدمه کتاب در توضیح این اثر آمده است: «هدف خودگویه‌ها فراهم‌کردن امکان دسترسی به نلسون ماندلا، از ورای چهره همگانی او و از طریق آرشیو خصوصی او است. این آرشیو نمایشگر چهره ماندلا از پشت نوشته‌ها و گفته‌های او است که در آنها خویشتن خویش یا نزدیک‌ترین محرمان اسرارش را مخاطب قرار داده است. در اینجا خود او است که بدون توجه مقدم به نیازها و انتظارات مخاطبانش سخن می‌گوید.» در سال‌های گذشته هم انتشارات اطلاعات این کتاب را با نام «نلسون ماندلا، پندارها و گفتارها» با ترجمه علی‌اکبر عبدالرشیدی منتشر کرده بود.

پیش از این در ایران، کتاب دیگری از ماندلا به نام «راه دشوار آزادی» با ترجمه مهوش غلامی و توسط «انتشارات اطلاعات» منتشر شده بود. کتابی که زندگینامه‌ نلسون ماندلاست و یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های جهان بوده و براساس آن فیلمی هم با نام «ماندلا: راه دشوار به سوی آزادی» با کارگردانی جاستین چادویک ساخته شده است. ماندلا «راه دشوار آزادی» را در زندان روبن نوشت. او درباره این دوران می‌نویسد که انواع محرومیت‌ها، توهین‌ها و تحقیرها را با «ایمان» تحمل کرد: «از دید من، سلول انفرادی دشوارترین بخش زندگی در زندان بود، هیچ آغاز و هیچ پایانی ندارد، فقط ذهن و فکر خود شخص در آنجا حضور دارد که به تدریج می‌تواند او را به بازی بگیرد... شخص به تدریج همه چیز را زیر سوال می‌برد، آیا تصمیم درستی گرفتم؟ آیا فداکاری من ارزش آن را داشت؟...» ماندلا در خاطرات خود توصیف می‌کند که چگونه به عنوان پایین‌ترین طبقه زندان، هر شش ماه مجاز به داشتن تنها یک ملاقات و یک نامه بوده است. او در طول 27سال حبس، تنها سه بار همسرش را ملاقات کرد.

در سال ۱۹۸۵ پی‌وی‌بوتا، رییس‌جمهور وقت آفریقای‌جنوبی به ماندلا پیشنهاد کرد در صورتی که وی از مبارزه مسلحانه صرف‌نظر کند، او را آزاد می‌کند. وزرای آفریقای‌جنوبی سعی کردند رییس‌جمهور را از این تصمیم منصرف کنند و به وی گفتند ماندلا هرگز مبارزه مسلحانه سازمان خود را فدای آزادی شخصی نخواهد کرد. ماندلا از طریق دخترش بیانیه‌ای صادر و طی آن پیشنهاد آزادی مشروط را رد می‌کند. او می‌نویسد: «این چه آزادی‌ای است که این سازمان مردمی هنوز از فعالیت منع است. تنها مردان آزاد می‌توانند مذاکره کنند. یک زندانی نمی‌تواند وارد مذاکره شود.» در دوران حبس، شعار «ماندلا را آزاد کنید!» بدل به یکی از مهم‌ترین چالش‌های دولت آفریقای‌جنوبی می‌شود. در ایران درباره ماندلا، کتاب دیگری هم با نام «نلسون ماندلا: درس زندگی برای آینده»، نوشته جک لانگ و با ترجمه فرح یراقچی از طرف «نشر پنجره» منتشر شده است. بر این کتاب نادین گوردیمر، نویسنده مشهور آفریقای‌جنوبی، هم پیشگفتاری نوشته است. در ادبیات ایران، نام ماندلا، با شعری ثبت شده است که احمد شاملو برای او سرود. شعری با عنوان «نلسون ماندلا» که در «مدایح بی‌صله» چاپ شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...
در کشورهای دموکراتیک دولت‌ها به‌طور معمول از آموزش به عنوان عاملی ثبات‌بخش حمایت می‌کنند، در صورتی که رژیم‌های خودکامه آموزش را همچون تهدیدی برای پایه‌های حکومت خود می‌دانند... نظام‌های اقتدارگرای موجود از اصول دموکراسی برای حفظ موجودیت خود استفاده می‌کنند... آنها نه دموکراسی را برقرار می‌کنند و نه به‌طور منظم به سرکوب آشکار متوسل می‌شوند، بلکه با برگزاری انتخابات دوره‌ای، سعی می‌کنند حداقل ظواهر مشروعیت دموکراتیک را به دست آورند ...
نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...