به گزارش کتاب‌نیوز به نقل از فارس، امیر سعیدزاده، جانباز ۳۰ درصد، آزاده دفاع مقدس و راوی کتاب‌های «عصرهای کریسکان» و «شنام» ساعتی قبل در بیمارستان ساسان تهران دار فانی را وداع گفت.

امیر سعیدزاده، عصرهای کریسکان

محمدرضا سعیدزاده، فرزند این جانباز جنگ گفت: پدرم سال‌ها در اسارت کومله و چند سال پس از جنگ، مدت‌ها اسیر جریان‌های معاند کُرد بود. او امروز در حالی درگذشت که ۶۰ سال داشت و سال گذشته متن تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «عصرهای کریسکان» به روایت او منتشر شده بود.

سعیدزاده پیش از انقلاب از طرف ساواک، مورد پیگیری و بازخواست قرار گرفته و فراری می‌شود. بعد از آن اسیر کومله می‌شود و از سازمان کومله نیز فرار می‌کند. چهار سال بعد از پایان جنگ، سعیدزاده به اسارت یکی از گروهک‌های معاند درمی‌آید و این دوران از ابتدای انقلاب تا سال ۱۳۷۴، یعنی یک دوره ۱۵ ساله به طول می‌انجامد.

به گفته فرزند این جانباز سرافراز دفاع مقدس، مراسم تشییع و تدفین او در سردشت برگزار خواهد شد. این در حالی است که تعدادی از نویسندگان دفاع مقدس از خانواده مرحوم سعیدزاده خواسته‌اند با تشکیل پرونده در پزشکی قانونی و بررسی‌های تخصصی پزشکی، شهادت این راوی و آزاده دفاع مقدس را به تأیید مراجع قانونی برسانند.

عصرهای کریسکان و شنام، دو کتاب پرفروشی هستند که مرحوم سعیدزاده در اولی، زندگی و مبارزات خودش را روایت کرده و بخشی از روایت کتاب «شنام» متعلق به اوست.

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...