کتاب «تلویزیون» [Television : the small box that changed the world] نوشته کیتی کاوا [Katie Kawa] با ترجمه مسرور صیادی توسط انتشارات ققنوس منتشر و روانه بازار نشر شد.

تلویزیون،‌ جعبه کوچکی که دنیا را تغییر داد» [Television : the small box that changed the world] نوشته کیتی کاوا [Katie Kawa]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از  تسنیم،‌ در مقدمه این کتاب آمده است: «یکی از تأثیرگذارترین اختراعات در طول تاریخ بشر اختراع تلویزیون است که همچنان در حال شکل دادن به زندگی مردم در سراسر جهان است. برخی آن را قدرتی تأثیرگذار و مهم و برخی آن را ابزاری برای تبدیل مردم به «توده‌ای بی‌مغز» می‌دانند که فقط می‌خواهند سرگرم شوند، به عبارتی، «ما با تلویزیون یا محکم می‌ایستیم یا سقوط می‌کنیم».

تأثیر تلویزیون حتی در سیاست هم روز‌به‌روز بیشتر می‌شود، تلویزیون کمک کرده برخی چهره‌های سیاسی بهتر دیده شوند و در مواردی هم ستارگان تلویزیون را به رهبران سیاسی تبدیل کرده است، مجلۀ تایم دونالد ترامپ را «اولین رئیس جمهور تلویزیون واقع‌نما» خواند «که واقعاً با کمک تلویزیون به ریاست‌جمهوری رسید.» در یک کلام، تلویزیون در حال تغییر دادن همۀ جنبه‌های زندگی مردم در سراسر جهان است. از شیوۀ تبلیغات گرفته تا نحوۀ هواداری از تیم مورد علاقه تا شیوه‌های آموزش و یادگیری، از این رو جدا کردن تاریخ تلویزیون از تاریخ کل جهان غیرممکن است.

در این کتاب با برنامه‌ها، فیلم‌ها و سریال‌های تأثیرگذار و ماندگار در آمریکا آشنا می‌شویم و سیر تغییر برنامه‌ها و سلایق مخاطبان را دنبال می‌کنیم.

انتشارات ققنوس کتاب «تلویزیون،‌ جعبه کوچکی که دنیا را تغییر داد» به قلم کیتی کاوا و ترجمه مسرور صیادی به قیمت 35 هزار تومان از سوی انتشارات ققنوس منتشر شد.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...